دَرِ مهر(آتشکده)

در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد.درِمهر محل نور ونماد اجاق خانواده ،شهر یا کشور است.درِمهر محل پیمان دو دلد

دَرِ مهر(آتشکده)

در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد.درِمهر محل نور ونماد اجاق خانواده ،شهر یا کشور است.درِمهر محل پیمان دو دلد

تاریخچه مختصری از آموزشگاههای زرتشتیان


تاریخچه مختصری از آموزشگاههای زرتشتیان



آموزشگاههای پسرانه و دخترانه مارکار و دیگر آموزشگاههای وابسته به آن حاصل تلاش و کوشش و فداکاری رادمرد نیکوکاری است که برای به انجام رساندن اندیشه های نیک خود در حدود 70 سال پیش آغاز شد
روانشاد پشوتن جی دوسابائی مارکار از زرتشتیانی است که خانواده آنان سالها پیش به هندوستان مهاجرت کرده و در آنجا ساکن و به کار و زندگی مشغول شدند ، و در میان هندیان به پارسیان مشهورند ولی ایران و سرزمین اجدادی خود را فراموش ننموده و از هر کوششی برای اعتلای نام ایران فروگزار نمی کنند
پشوتن مارکار در سال 1250 خورشیدی در بمبئی دیده به جهان گشود و چون دیگر همسالان خود دوران کودکی و جوانی و تحصیلات خود را در آنجا گذراند. ولی چون ایرانی بود پیوسته عشق به ایران و خدمت به سرزمین آباء و اجدادی را سرمشق زندگی خود قرار داده و در صدد بود تا به اندیشه های نیکش جامه عمل پوشانده و آن را به کردار نیک بدل سازد. از اینرو در سال 1301 خورشیدی با اختصاص سرمایه ای برای ایجاد پرورشگاه پسران در ایران و شهر یزد ، و با فرستادن نماینده ای فعالیت فرهنگی و تعلیم و تربیت خود را آغاز کرد و در سال 1306 دبستان پسرانه مارکار و کارگرخانه جهانگیری که در آن دانش آموزان پرورشگاه در ساعات اضافی به فراگیری کارهایی مانند پارچه بافی، زیلو بافی، جوراب و کشبافی ، خیاطی و نجاری می گذراندند، را ایجاد نمود. پشوتن مارکار برای اداره امور مدارس خود ، آنها را به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی واگذار کرد و انجمن مزبور نماینده ای از سوی خود به یزد می فرستاد، در سال 1306 روانشاد میرزا سروش لهراسب که از فارغ التحصیلان “کالج آمریکایی سابق ” تهران بود برای اداره مدارس پشوتن مارکار یزد بنمایندگی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی و امور مربوطه به مدارس مارکار و هنرستان جهانگیری و درمانگاه و دواخانه “سررتن تاتا” که از سوی یکی از پارسیان هند تاسیس شده بود، انتخاب گردید. وی در همانسال از سوی پشوتن مارکار مامور دایر نمودن دبستان دخترانه مارکار در یزد شد تا دختران نیز مانند پسران از سواد و آموزش بهره گیرند
با افزایش تعداد دانش آموزان، دبستان پسرانه و پرورشگاه و دبیرستان مارکار که در خانه ای اجاره ای دایر بود تکافوی تقاضای روزافزون دانش آموزان را نمی کرد و با همت بلند و وسعت فکر پشوتن مارکار سازگار نبود از بمبئی به نماینده انجمن ، میرزا سروش لهراسب دستور خریداری زمین و احداث ساختمانی مناسب برای آموزشگاههای روبه توسعه مارکار را صادر و نامبرده در سال 1311 خورشیدی زمینی به مساحت یکصد هزار متر مربع در محل فعلی آموزشگاههای مارکار یزد تهیه و از سال 1312 طبق نقشه ای که توسط مهندس پارسی بنام “برزو آقا سهراب” طرح شده بود ساختمان شروع و در مهر ماه 1313 همزمان با جشنهای گشایش آرامگاه فردوسی کلیه ساختمانها آماده و با دومین سفر پشوتن مارکار به ایران و یزد؛ پرورشگاه ، دبستان و دبیرستان مارکار آماده بهره برداری و بوسیله نماینده وزارت فرهنگ و عده ای از پارسیان که از هند به ایران سفر نموده بودند گشایش یافته و رسما کار خود را آغاز کرد و تا کنون به فعالیت خود ادامه می دهد


پشوتن مارکار پیوسته در فکر گسترش موسسات خود بود و برای رسیدگی به امور آن رنج سفر با مشکلات 70 سال پیش را بخود نهاده و برای اولین بار در سال 1303 خورشیدی برای رسیدگی بامور پرورشگاه و مشاهده وضع آن مسافرتی به ایران و یزد نمود و در سال 1313 به منظور گشایش ساختمان جدید پرورشگاه و دبستان و دبیرستان پسرانه مارکار برای دومین بار به یزد سفر نمود و در سال 1328 برای شرکت در جشن 25 ساله تاسیس مدارس خود و مشاهده پیشرفت دبستان و دبیرستان مارکار و گشایش ساختمان جدید دبستان و دبیرستان دخترانه مارکار برای سومین بار به ایران مسافرت نمود و در این سفرها از سوی اهالی محترم یزد اعم از مسلمان و زرتشتی مورد استقبال گرم و شایان قرار می گرفت و از جانب مقامات وقت به دریافت نشان درجه اول علمی– نشان درجه اول سپاس و نشان درجه اول همایون سرافراز گردید
پشوتن مارکار در هیجدهم مهرماه 1342 خورشیدی در بمبئی جهان فانی را بدرود گفت ولی نام نیکش باقی و ورد زبان خاص و عام می باشد
در دومین سفر خود در سال 1313 خورشیدی به ایران که مصادف با گشایش آرامگاه فردوسی بود، طبق تقاضای فرماندار وقت یزد قول احداث برج ساعتی بنام فردوسی شاعر بزرگ ایران و اهداء آن به شهرداری یزد را داد و ساختمان برج مزبور را در سال 1321 خورشیدی در میدان مارکار روبروی آموزشگاههای مارکار باتمام رساند و آنرا بنام “گاهنمای فردوسی” به شهرداری یزد اهداء و شهرداری نیز تعهد نمود که نسبت به حفظ و نگاهداری و تعمیرات آن کوشا باشد
تمام مخارج پرورشگاه مارکار و دبستان و دبیرستان دخترانه و دیگر موسسات وابسته به آن مانند: آموزشگاههای زرتشتی دهات اطراف یزد، درمانگاه سررتن تاتا، زایشگاه بهمن و غیره اعم از حقوق کارکنان، معلمین و تعمیرات توسط پشوتن مارکار و انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی ارسال و پرداخت می شد که متاسفانه از سال 1350 به بعد بعلت سخت گیری دولت هندوستان نسبت به ارسال ارز پیوسته از میزان آن کاسته شد تا تقریبا به صفر رسید و در اداره امور مدارس فوق وقفه پیش آمد و از رشد آن کاسته شد. ولی با کمک و مساعدت اولیای امور و آموزش و پرورش یزد با همان کیفیت به رشد فرهنگی و تعلیم و تربیت خود ادامه می دهد و سرپرستی و اداره موسسات مارکار از سوی انجمن بمبئی به انجمن زرتشتیان تهران واگذار شد که انجمن مزبور وکالتا مدارس را سرپرستی می نماید

اینک فهرست وار به ذکر اسامی مدارس و موسساتی که بنام آموزشگاههای تابعه مارکار و انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی مشهور بوده است می پردازد


پرورشگاه مارکار :

این موسسه که در سال 1301 خورشیدی شروع بکار نمود به کودکان زرتشتی که به سن دبستان می رسیدند و بعلت عدم بضاعت مالی و یا نداشتن دسترسی به آموزشگاه یا علل دیگر نمی توانستند به تحصیل ادامه دهند اختصاص داشت این کودکان در پرورشگاه مارکار نگاهداری و مخارج خوراک، لباس و خواب و لوازم التحریر آنان تامین می گردید. چنانچه با معدل خوب موفق به اتمام تحصیلات ابتدایی می شدند برای ادامه تحصیل در دوره اول دبیرستان پذیرفته شده و ادامه تحصیل می دادند و طبق شرایط و آئین نامه مخصوص به ادامه تحصیل در دوره دوم دبیرستان و در صورت قبولی با بودجه ای که برای این کار اختصاص داشت در دانشگاههای کشور ادامه تحصیل می دادند. در جوار این موسسه دارالصنایع (هنرستان) جهانگیری قرار داشت که در ساعات بیکاری کودکان می توانستند مطابق ذوق و انتخاب خود یکی از فنون پارچه بافی ، زیلو بافی، خیاطی، نجاری و جوراب بافی را فراگیرند
پرورشگاه مارکار تا سال 1355 دایر بود . از آن سال بعلت نداشتن دانش آموز بحد کافی و سایر مشکلات تعطیل شده و از ساختمان آن برای خوابگاه دانشجویان و یا اسکان مسافران زرتشتی که از نقاط مختلف کشور به یزد می آیند استفاده میشود


دبستان پسرانه مارکار :

از سال 1306 با 70 نفر دانش آموز کار خود را شروع و تا سال 71 بصورت دبستان اداره میشد و از آن سال توسط اداره آموزش و پرورش ناحیه 2 یزد به مکان دیگری انتقال یافته و از محل آن به عنوان مدرسه راهنمایی مارکار استفاده میشود


دبیرستان پسرانه مارکار :

در شهریور 1312 در ساختمان فعلی دایر شده، تا سال 50 بصورت دوره اول دبیرستان و تا سال 71 بصورت مدرسه راهنمایی و هم اکنون مجددا بصورت دبیرستان پسرانه مارکار دایر است


دبستان دخترانه مارکار :

1306 خورشیدی شروع و هم اکنون دایر و بکار خود ادامه می دهد


دبیرستان دخترانه مارکار :

از سال 1312 کلاس اول دبیرستان شروع بکار کرده و تا سال 1351 بصورت اول دبیرستان و اینک با نام مدرسه راهنمایی مارکار دایر میباشد


- مجتمع آموزشی ، فرهنگی و ورزشی و دینی مارکار تهران واقع در تهرانپارس که توسط انجمن زرتشتیان تهران سرپرستی و اداره می شود


درمانگاه و زایشگاه بهمن گشتاسب خودی کلاه

که توسط انجمن بمبئی احداث و اداره میشد که بعدا بعلت نرسیدن بودجه کافی از هند به هلال احمر یزد واگذار و مشغول بکار و دایر است
علاوه بر آموزشگاهها و موسسات فوق از سال 1300 ، تعداد 14 باب دبستان دخترانه و پسرانه با سرمایه اشخاص خیر در روستاهای زرتشتی نشین یزد دایر و سرپرستی آن را بعهده انجمن زرتشتیان ایرانی سپرده بودند که به مدارس تابعه مارکار مشهور و کلیه امور اداری و امتحانات زیر نظر نماینده انجمن ، روانشاد سروش لهراسب انجام می گرفت فعلا تعدادی از مدارس مزبور دایر و تحت نظارت اداره آموزش و پرورش یزد اداره میشود
امید است با توجه به نظارتی که اولیای امور و ادارات آموزش و پرورش یزد دارند موسسات آموزشی مارکار یزد به نحو شایسته اداره و به فعالیت و پیشرفت روزافزون خود ادامه دهد
( در تنظیم از یادداشتهای سروش لهراسب، سالنامه فرهنگ یزد، سال 28-1327 یادنامه پشوتن مارکار استفاده شده است. )


یزد – موسسات مارکار – اسفندیار مرادیان 1377 خورشیدی



آموزشگاههای زرتشتیان در یزد

زرتشتیان از دیرباز به پیروی از دستورات دینی خود و پیروی از اندیشه و گفتار و کردار نیک پیوسته در اندیشه به ثمر رساندن کردار نیک و شایسته بودند و طبق (بند9 یسنا30) گاتها که می گوید “بشود از جمله کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آبادانی ، و مردم را بسوی راستی و پارسایی رهنمایند” همیشه درصدد ایجاد بناهای خیریه و عام المنفعه بودند و بنا به مقتضیات زمان و مکان در آبادانی شهر و دیار و کشور خود کوشا بوده اند. نخستین کسی که برای ایجاد مدارس به سبک کنونی پیش قدم شد روانشاد “مانکجی لیمیجی هاتریا”‌ بود . وی از زرتشتیان ساکن هندوستان که به پارسیان مشهورند میباشد. او در زمان ناصر الدین شاه قاجار پس از اطلاع از وضع نابسامان زرتشتیان آن زمان و بیسوادی آنان ، انجمنی برای رسیدگی به وضع زرتشتیان ایران در بمبئی تشکیل داد که بعدا به “انجمن اکابر پارسیان هند” تغییر نام داد
مانک جی در سال 1233 خورشیدی به ایران مسافرت کرد تا وضع زرتشتیان را از نزدیک مشاهده و نسبت به جلب کمک و همراهی از هند اقدام نماید. برای توسعه فرهنگ و آموزش سواد افراد در آن زمان که تقریبا همگی در بیسوادی بسر می بردند نخست 20 نفر از یزد و 12 نفر از کرمان را با پرداخت دستمزد به والدینشان برای آموزش به تهران اعزام داشت و اینان نخستین استادانی بودند که در مدارسی مانند کیخسروی و غیره که بعدا تاسیس گردید به تعلیم و تربیت کودکان پرداختند. سپس برای ایجاد مدارس به سبک آن زمان در یزد و کرمان به تشویق خیراندیشان هر محل که اغلب در هندوستان ساکن بودند پرداخت و با ترغیب و تشویق آنان مدارسی در شهر یزد و روستاهای اطراف آن ایجاد نمود که سالها به تعلیم و تربیت و سوادآموزی نونهالان این آب و خاک مشغول بودند و نخستین فردی که به دعوت وی پاسخ گفت روانشاد خدابخش بهمرد نرسی آبادی بود که خانه شخصی خود را به این کار اختصاص داد که اینک به مدرسه دینی عمو خدابخش در نرسی آباد مشهور است
پس از مانکجی روانشاد ، کیخسرو تیرانداز خورسند کوچه بیوک معروف به خانصاحب جانشین وی شد و کارهای او را دنبال نمود


کیخسروی یزد

بسال 1268 خورشیدی روانشاد ارباب کیخسرو مهربان رستم کیخسروی در محله زرتشتی یزد دبستانی به نام کیخسروی تاسیس و به سبک آموزش زمان خود به کودکان آموزش فارسی، عربی، انگلیسی و غیره می داد و استادان اولیه آن از دانش آموختگانی بودند که روانشاد مانک جی در تهران تعلیم داده بود که مشهورترین آنان عبارت بودند از : استاد جوانمرد نوذر ، استاد کیومرث اردشیر وفادار ، استاد ماستر خدابخش و …
دبیرستان کیخسروی از بدو تاسیس تا سال 1333 در محل قدیمی که در کنار منزل مسکونی موسس ارباب کیخسرو مهربان دایر بود و پس از آن در عمارت و ساختمان کنونی دبیرستان که در خیابان شهید چمران واقع است و به همت فرزندان بانی مدرسه نامدار کیخسروان و شاهپور کیخسروی و ارباب جمشید امانت برادر زاده موسس و ارباب رستم گیو احداث شده بود منتقل گردید و هم اکنون در محل مزبور دایر و بصورت دبیرستان کامل تحت نظر آموزش و پرورش یزد اداره میشود


دبستان خسروی یزد

در سال 1282 خورشیدی ارباب خسرو شاهجهان و برادرش ارباب رستم شاهجهان دبستانی دخترانه در یزد بنیاد نهادند که تا سال 1307 خورشیدی دایر بود و در آن سال با شروع بکار دبستان دخترانه پشوتن مارکار ، دانش آموزان این دبستان به آنجا منتقل شدند و دبستان مزبور تعطیل شد
روانشاد ارباب خسرو شاه جهان در سال 1285 خورشیدی مدرسه پسرانه خسروی را تاسیس کرد که سالها مخارج آنرا پرداخت و زیر نظر و سرپرستی خودشان ادامه کار می داد. این دبستان هم انیک دایر و زیر نظر اداره آموزش و پرورش ناحیه 2 یزد اداره میشود


دبستان پسرانه دینیاری

فرزانه نیکوکار شادروان رستم موبد خسرو صداقت در سال 1295 خورشیدی برای آموزش و تعلیم و تربیت فرزندان روحانیون زرتشتی در محله زرتشتیان یزد دبستانی تاسیس نمود که در سال 1302 به دبستان رسمی 6 کلاسه تبدیل شد. از سال 1316 خورشیدی سه کلاس دوره اول دبیرستان به آن اضافه گردید ولی بعدا تا سال 1328 بصورت دبستان 6 کلاسه ادامه کار داد و سپس به مدت دو سال تعطیل شد
از سال 1330 به همت فریدون پیشدادی فرزند موسس و سرپرستی آقای سروش لهراسب و مدیریت آقای اسفندیار کاویانی در 6 کلاس در ساختمانی جدید شروع بکار نمود که کلیه مخارج دبستان را فرزند موسس پرداخت می نمود و زیر نظر هیئتی بنام هیئت نظارت مرکب از آقایان ارباب رستم ماونداد، مهربان مزدیسنی و جمشید ارس و موبد رستم آذرگشسب اداره می شد . دبستان مزبور اینک دایر بوده و زیر نظر اداره آموزش و پرورش یزد اداره میشود


دبستان پسرانه هرمزدیاری کوچه بیوک

این دبستان در سال 1279 خورشیدی به همت و سرمایه فرزانه نیکوکار آقای هرمزدیار شهریار ساختمان و شروع بکار نمود و برای سرپرستی و اداره آن مبلغی وجه نقد به انجمن اکابر پارسیان هند سپرده تا از سود آن بودجه دبستان تامین و هزینه های آن پرداخت گردد
موسس نامبرده برای ساختمان مدارس روستاهای مبارکه، رحمت آباد و مریم آباد نیز کمک نموده است. وی در سال 1306 خورشیدی در بمبئی وفات یافته است


دبستان فروغی کوچه بیوک

در سال 1332 بر روی زمین روانشاد شاهویر بمان فروغی با همیاری انجمن کوچه بیوک و خیرین محل ساخته شد که اینک دایر بوده و در دو شیفت دخترانه و پسرانه زیر نظر آموزش و پرورش ناحیه 1 یزد اداره میشود


دبستان گودرزی اله آباد

روانشاد گودرز مهربان اله آبادی با سرمایه خود این دبستان را در سال 1286 خورشیدی بنا نهاد. این دبستان 4 کلاسه و بعدا به 6 کلاسه تبدیل شد و حقوق آموزگاران و مخارج دبستان از محل سرمایه ای که موسس به انجمن اکابر هند سپرده بود پرداخت می شده است


دبستان پسرانه گشتاسبی قاسم آباد

فرزانه نیکوکار روانشاد گشتاسب سروش قاسم آبادی در سال 1273 خورشیدی دبستانی به نام خود در قاسم آباد یزد بنا نهاد که تا سال 1309 خورشیدی بکار خود ادامه داد . ولی چون ساختمان مدرسه قدیمی بود آقای خدامراد فرودی ساختمان آن را تجدید بنا نمود که بصورت 4 کلاسه و بعدا 6 کلاسه دایر و اداره میشد


دبستان ماهیاری مریم آباد

بانی و موسس این دبستان آقای شهریار هرمزدیار میباشد که در سال 1265 خورشیدی آنرا تاسیس و با سرمایه معینی آنرا به انجمن اکابر پارسیان هند واگذار نموده تا اداره و سرپرستی نمایند


دبستان پسرانه جاماسبی اهرستان

شادروان جاماسب ماندگار اهرستانی که از زرتشتیان مقیم کویته بلوچستان بود به همراهی و همکاری فرد دیگری بنام خسرو در سال 1287 خورشیدی دبستانی در اهرستان بنیاد نهاد. این دبستان از طرف انجمن اکابر اداره و بعدا به انجمن اهرستان واگذار شد که به سالن اجتماعات جاماسبی اهرستان تبدیل شده است


دبستان پسرانه زمردی رحمت آباد

این دبستان در ابتدا به صورت مکتب خانه بود و تحت نظر و سرپرستی آموزگاری بنام استاد خداداد اداره شده و فقط خواندن فارسی و نوشتن و حساب در آن تدریس میشد که بعدا توسط استاد کیخسرو دینیار کار وی دنبال شده است. ولی در سال 1326 خورشیدی دبستان مزبور به ساختمان نوساز که توسط آقای هرمزدیار درست بنا گردیده منتقل شد و انیک در رحمت آباد دایر است

دبستان پسرانه خیرآباد

این دبستان در روستای خیرآباد یزد در سال 1286 خورشیدی توسط خیراندیشی بنام رستم سنگ خیرآبادی تاسیس و سرمایه ای برای اداره آن به انجمن اکابر پارسیان هند اهداء شده است


دبستان مختلط اردشیری مزرعه کلانتر

این آموزشگاه در سال 1291 خورشیدی به همت و سرمایه روانشاد اردشیر خسرو تاسیس شده و تا سال 1381 خورشیدی در ساختمانی قدیمی دایر بود که در این سال آقای جمشید بهرام ساختمان مدرسه را تجدید بنا نمود و بصورت 4 کلاسه اداره می شده است


دبستان مختلط شیرین مبارکه

خیراندیش روانشاد بهرام نوشیروان بنامگانه همسرش شیرین در سال 1293 خورشیدی مدرسه مزبور را بنیاد نهاد و امتیاز آن در سال 1311 بنام آقای کیخسرو بهمردی مبارکه صادر و زیر نظر انجمن اکابر پارسیان هند دایر و اداره میشد


دبستان پسرانه رستمی نرسی آباد

فرزانه نیکوکار روانشاد رستم خداداد فرامرز نرسی آبادی در سال 1286 خورشیدی دبستان مزبور را بنیاد نهاد و با سرمایه ای که به انجمن اکابر پارسیان سپرده بود تا سالهای اوایل انقلاب دایر و توسط انجمن مزبور اداره و سرپرستی میشد . از این مکان توسط انجمن نرسی آباد برای استفاده کودکان و دانش آموزان بصورت باشگاه ورزشی درآمده و استفاده میشود
دبستان مهر نهرسی آباد به همت روانشاد مهربان بهرام فلاحت در سال 1313 خورشیدی احداث و در سال 1335 رسما به اداره آموزش و پرورش یزد واگذار شد که انیک در دو شیفت دخترانه و پسرانه دایر میباشد

دبستان پسرانه رستمی راحت آباد تفت

این دبستان با سرمایه روانشاد رستم امیران در سال 1287 خورشیدی تاسیس شده و در موقع تاسیس، دبستان منحصر به فرد حوزه تفت و توابع بوده است . بانی مزبور علاوه بر حقوق و مخارج دبستان سرمایه ای نیز برای جایزه دانش آموزان ساعی اختصاص داده است


دبستان خدادادی خرمشاه

در سال 1269 خورشیدی به همت و پشتکار شادروان خداداد رستم بهرام رشید خرمشاهی معروف به کنتراکنز تاسیس شد و تا سال 1309 خورشیدی دارای کلاسهای غیررسمی بوده است. ولی از آن سال ببعد بصورت 6 کلاسه و رسمی دایر و اداره می شده است

دبستان دختران خرمنی شریف آباد اردکان

خیراندیش نیکوکار بهدین اردشیر کیامنش که یکی از فرهنگ دوستان و نیک اندیشان شریف آباد در سال 1308 خورشیدی دبستانی در قریه مزبور ساختمان نمود و بانو خورشید کیامنش و خرمن کیامنش دختر بانی مدرسه تا سال 1326 خورشیدی دبستان را اداره و سرپرستی می نموده اند و از آن تاریخ به بعد بصورت 5 کلاسه زیر نظر انجمن محلی دایر و اداره می شده است و زیر نظر آموزش و پرورش اردکان اداره میشود


دبستان جمشیدی شریف آباد اردکان

این دبستان در سال 1309 خورشیدی در ساختمانی که به همت یکی از نیکوکاران بنام جمشید خدارحم ایجاد شده بود به مدیریت و سرپرستی استاد اردشیر دبستانی تا سال 1326 خورشیدی اداره می شد . در این سال چون ساختمان مدرسه قدیمی و نامناسب بود توسط روانشاد ترک رستم خدارحم تجدید بنا گردید و به انجمن اکابر پارسیان هند واگذار شده است و زیر نظر آموزش و پرورش اردکان اداره میشود


دبستان دخترانه رستمی اهرستان

این آموزشگاه در سال 1308 خورشیدی به همت و سرمایه فرزانه نیکوکار شهریار رستم اهرستانی بنامگانه روانشاد رستم خداداد بمان اهرستانی و اردشیر خداداد تاسیس و تحت نظارت و سرپرستی جلسه دانش پژوه بانوان زرتشتی به مدیریت بانو آذرمیدخت رستم که نژاد اداره و سرپرستی می شده است


دبستان (مدرسه راهنمایی) بهرام ایزدی

در سال 1355 آقای بهرام ایزدی برروی زمین شخصی و با سرمایه خود دبستانی بنام بهرام ایزدی ساختمان و در اختیار آموزش و پرورش قرار داد که بعدا بنام مدرسه راهنمایی پسرانه بهرام ایزدی ادامه کار داد
ضمنا در جوار مدرسه مزبور زمینی برای ساخت مدرسه بنامگانه همسرش همایون رشید جوانمرد اختصاص داد که مدرسه در آن احداث و نام مدرسه راهنمایی شهربانو دایر میباشد


کودکستان رشید

در سال 1314 خورشیدی روانشاد ارباب رشید ایدون در یزد کودکستانی بنام کودکستان رشید ساختمان و به رایگان در اختیار اهالی یزد قرار داد. بودجه کودکستان با کلیه لوازم و اثاثیه توسط موسس پرداخت می شده است که بعدا بشرط کودکستان بودن به اداره آموزش و پرورش واگذار شده است


انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی

یکی دیگر از انجمن هایی که توسط زرتشتیان مقیم هندوستان پارسیان برای ایجاد مدارس و بنگاههای خیریه و بیمارستان و غیره تاسیس شد و به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی مشهور است که ریاست و بنیانگزار اولیه آن روانشاه دینشاه ایرانی سلیسیتر بوده و نمایندگی و سرپرستی موسسات ایجاد شده توسط انجمن مزبور در ایران را روانشاد سروش تیرانداز لهراسب میرزا سروش به عهده داشته است. مدارسی که توسط خیراندیشان و صاحب خیران و با حمایت و تشویق و سرپرستی انجمن مزبور ایجاد شده بشرح زیر میباشد


موسسات و آموزشگاههای پشوتن مارکار یزد

آموزشگاههای مارکار یزد به سال 1301 خورشیدی توسط روانشاد پشوتن جی دوسابایی مارکار در یزد بنیاد نهاده شد و بتدریج تکمیل و دبستان و دبیرستان و پرورشگاه مارکار و برج ساعت فردوسی در ساختمانی نوساز که در سال 1312 خورشیدی ایجاد شده بود واقع در خیابان دهم فروردین میدان مارکار به کار خود ادامه داد بعدا دبستان و مدرسه راهنمایی دخترانه مارکار در ساختمانی جداگانه ایجاد شده و تا کنون به کار آموزشی و فرهنگی و آموزش نونهالان این مرز و بوم ادامه می دهد. شرح کامل آموزشگاههای مارکار و زندگی نامه روانشاد پشوتن جی مارکار قبلا به آموزش و پرورش یزد ارسال شده که نسخه ای از آن به پیوست است
روانشاد میرزا سروش لهراسب که خود از فرهنگیان با سابقه یزد بود ، در کمک و همراهی برای ایجاد موسسات مارکار و 14 مدرسه در روستاهای یزد به نمایندگی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی کوشش و فداکاری نمود و سالها بر اداره امور آن مدارس رسیدگی و نظارت داشت
مدارسی که تحت نظر ایشان و سرپرستی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی اداره می شده و هم اکنون انجمن زرتشتیان تهران عهده دار نظارت و سرپرستی آن میباشد بشرح زیر است

دبستان اردشیری خرمشاه

این دبستان به همت و سرمایه روانشاد اردشیر کیخسرو ایرانی از اهالی خرمشاه یزد مقیم بمبئی در سال 1304 خورشیدی بنیاد نهاده شد و بسال 1306 رسما گشایش یافته و شروع به کار نمود، عده دانش آموزان این آموزشگاه در سال اول گشایش 78 نفر بوده ، نظارت و سرپرستی آن سالها به عهده شهمردان ایران بوده ولی بعدا به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی سپرده شده است. بعدا سرپرستی آن به انجمن زرتشتیان خرمشاه سپرده شده است
این آموزشگاه پس از مدتی تعطیل توسط آقای شهریار باستان بازسازی شده و هم اکنون دایر میباشد


دبستان ماهیاری قاسم آباد

چون روستای قاسم آباد یزد دبستانی دخترانه نداشته است، در سال 1302 خورشیدی اهالی محل با جمع آوری سرمایه ای در یک خانه محقر دبستانی برپا کردند. ولی چون سرمایه و ساختمان ثابتی نداشت در سال 1307 خورشیدی روانشاد کیخسرو خداداد اشتری برروی اراضی خانه شخصی بنام ماهیار از اهالی قاسم آباد ساختمانی برای دبستان ایجاد کرده و بنام دبستان ماهیاری قاسم آباد گشایش و شروع بکار نمود و تا مدتها دایر و زیرنظر نمایندگی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی اداره می شده است

دبستان مهستی خیرآباد شیرین زنج خیرآباد

این دبستان در سال 1301 خورشیدی با سرمایه تقبلی اشخاص خیر محل تاسیس گردید . ولی چون محل و سرمایه ثابت نداشت، سرهنگ مهربان سهراب ایرانی در سال 1307 دبستان مزبور را بنامگانه مادر خود مهستی دختر رنج اردشیر موقتا دایر نمود، بعدا ساختمانی مناسب برای آن تهیه کرده و بسال 1313 خورشیدی گشایش و شروع بکار نمود


دبستان دخترانه جمشیدی رحمت آباد

در سال 1309 با سرمایه اهالی محل شروع بکار نمود . ولی بعلت فقدان سرمایه کافی تعطیل شد، در مهرماه 1313 با سرمایه روانشاد جمشید خدارحم مرزبان نرسی آبادی ساختمانی جدید برای دبستان بنا گردید و بدست پشوتن مارکار به همراه ساختمان آموزشگاههای مارکار افتتاح گردید. این آموزشگاه دایر و دانش آموزان در آن تعلیم می بینند و زیر نظر اداره آموزش و پرورش یزد اداره میشود


دبستان دخترانه رستمی مریم آباد

در آذرماه 1315 از سرمایه خیریه خانم تهمینه رستم بنامگانه شوهرش روانشاد رستم موقتا در محل دبستان پسرانه مریم آباد شروع بکار نمود . ولی تهمینه خانم در سال 1316 از بمبئی به یزد مسافرت و کلنگ ساختمان جدید دبستان بدست آقای رادسرشت رئیس فرهنگ وقت یزد در آذر 1316 زده شد و در سال 1318 مدرسه در ساختمان جدید شروع بکار کرد و تا کنون دایر و زیر نظر آموزش و پرورش یزد اداره میشود


دبستان دخترانه شاهپوری اله آباد

فرزانه نیکوکار شاهپور فریدون از اهالی اله آباد یزد که از زرتشتیان مقیم کلکته بود ، در سال 1315 خورشیدی هزینه ساختن عمارت و تهیه سرمایه برای اداره دبستان را تقبل و پرداخت نمود. این آموزشگاه در اوائل انقلاب به دبستان ادب تغییر نام داد و دایر و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش اشکذر یزد اداره میشود


دبستان مختلط فریدون نصرت آباد و دبستان اردشیری علی آباد

این دو دبستان به همت دو نفر خیراندیش و علم دوست به اسامی ،‌ اردشیر مهربان فرهی نرسی آبادی و فریدون اسفندیار کسنویه در سال 1301 خورشیدی در دو روستای نصرت آباد و علی آباد احداث شده است
این دو دبستان تا سال 1307 توسط نماینده خود موسسین اداره میشد ولی از آن سال سرمایه و اداره آن را به انجمن واگذار نمودند مخارج ساختمان دبستان نصرت آباد را روانشاد اردشیر اسفندیار نرسی آبادی پرداخته است. دبستان علی آباد تا سال 1313 در خانه کوچکی دایر بود ولی از آن سال روانشاد اردشیر مهربان فرهی ساختمان جدید مدرسه را بنا نهاد و بدست روانشاد پشوتن مارکار در مهر 1313 گشایش یافت. این دبستان بعلت خالی شدن روستا بلا استفاده مانده است. موقع افتتاح، نصرت آباد 40 نفر و علی آباد 54 نفر نوآموز داشته است


دبستان مختلط شیرین زین آباد

این دبستان در سال 1298 خورشیدی توسط اهالی محل دایر گردید ولی چون سرمایه معین و ثابتی نداشت ، اداره و سرپرستی و مخارج آن دچار اشکال می شد تا اینکه در سال 1308 خورشیدی اهالی محل زین آباد که مقیم بمبئی بودند سرمایه أی ثابت برای اداره امور مدرسه تهیه و در اختیار انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی قرار دادند که در جوار آتشکده زین آباد دبستان بنا گردید و توسط نماینده انجمن اداره و سرپرستی میشد


دبستان پسرانه خدابخشی چم

در سال 1300 خیراندیش نیکوکار روانشاد خدابخش خداداد بهمردی چمی دبستان مزبور را در جوار آتشکده دایر و سرمایه و اداره و سرپرستی آنرا به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی واگذار نمود علاوه بر مخارج مدرسه، کتاب و نوشت افزار و جوائز دانش آموزان ممتاز مدرسه را موسس تقبل و پرداخت می نمود


دبستان پسرانه شیرین تفت

خیراندیشان خداداد مرزبان و بهرام مرزبان تفتی در سال 1305 در محله باغ خندان تفت دبستانی را بنیاد نهادند. این دبستان که در بدو تاسیس 50 نفر دانش آموز داشت تا مدتها پیش در تفت دایر بود . موسسین مخارج آنرا تقبل نموده و اداره و سرپرستی آن با نماینده انجمن بود


دبستان دخترانه مرواریدی تفت

خیراندیش روانشاد خدارحم مرزبان باغ خندانی تفت بنامگانه همسر خود مروارید بهرام بامس در سال 1304 خورشیدی در محل باغ خندان تفت افتتاح و تا سالها خود اداره و سرپرستی می نمودند ولی از سال 1311 سرپرستی و اداره آن را به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی واگذار نمودند و کلیه امور آن زیر نظر نماینده انجمن مزبور بود


دبستان مختلط جعفر آباد

روستای جعفر آباد که در 24 کیلومتری شهر یزد واقع شده تا سال 1321 دبستانی نداشت و دانش آموزان برای سوادآموزی به روستای علی آباد که در نزدیکی آن قرار داشت می رفتند. ولی در سال 1321 اهالی محل که مقیم هند بودند سرمایه أی تهیه و برای ایجاد مدرسه به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی سپردند و انجمن در سال 1321 دبستانی مختلط در روستای مزبور افتتاح و چون یکی از اهالی به نام جمشید در جمع آوری سرمایه پیشقدم شده بود ، مدرسه به نام دبستان مختلط جمشیدی جعفرآباد نامگذاری شد. این دبستان به علت خالی شدن روستا بلا استفاده مانده است
دبستانهای یاد شده در بالا که همگی افراد خیراندیش و بنیانگذار آن برای اداره و سرپرستی و حقوق آموزگاران و جوائز دانش آموزان و تعمیرات و سایر مخارج سرمایه هایی معین و مشخص به انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی یا انجمن اکابر پارسیان هند واگذار نموده بودند و همه ساله برای پرداخت مخارج آن مدارس از هند به نمایندگان انجمن های یاد شده به ایران حواله می شد . ولی از سال 1350 خورشیدی به بعد به علل گوناگون دولت هند از ارسال وجوه مزبور ممانعت می نمود و در نتیجه مدارس مزبور با کسر بودجه مواجه و اداره آنها به انجمن های هر محل سپرده شد. تعدادی از مدارس یاد شده به علت خشک و خالی از سکنه شدن بعضی از روستاها تعطیل و تعدادی نیز به علت نداشتن دانش آموز کافی نتوانستند به کار خود ادامه دهند و چون اغلب این مدارس در جوار آتشکده یا سالن اجتماعات هر محل قرار داشت ساختمانهای مزبور ضمیمه آنها شد
و مدارسی چون آموزشگاههای دخترانه و پسرانه مارکار و دبیرستان کیخسروی و دبستانهای دینیاری و خسروی و چند مدرسه دیگر در روستاها به فعالیت فرهنگی و آموزشی خود ادامه می دهند و زیر نظر ادارات آموزش و پرورش اداره میشود. هیچ یک از مدارس فوق اختصاص به دانش آموزان زرتشتی نداشت و همه افراد اعم از زرتشتی و مسلمان در آن تحصیل می کردند و همه به طور یکسان از مزایای آن استفاده می نمودند

در تنظیم گزارش فوق از یادداشتهای روانشاد سروش لهراسب و فریبرز نسیمی و سالنامه فرهنگ یزد و مارکار و کتاب فرزانگان زرتشتی استفاده شده است

اسفندیار مرادیان ، تیرماه 1379 خورشیدی



دبستان بهرام گشتاسب حسن آباد میبد

شادروان مهربان گشتاسب پور پارسی در سال 1330 خورشیدی یک باب دبستان 6 کلاسه برروی زمینی به مساحت 3000 متر مربع بنامگانه پدرش روانشاد بهرام گشتاسب در روستای حسن آباد میبد احداث و به آموزش و پرورش اهداء نمود که هم اکنون دایر و زیر نظر آموزش و پرورش میبد یزد اداره میشود


دبستان دخترانه و پسرانه مهر نرسی آباد

روانشاد مهربان بهرام فلاحت (1339-1258) در سال 1313 خورشیدی در نرسی آباد دبستانی دخترانه به نام مهر تاسیس نمود و تا چندین سال توسط خانواده آن روانشاد و کمک اهالی اداره می شد. ولی چون بودجه کافی نداشت، در سال 1335 خورشیدی به اداره آموزش و پرورش یزد واگذار شد
دبستان مذکور اینک در نرسی آباد دایر و در دو شیفت دخترانه و پسرانه اداره میشود


دبیرستان دخترانه خدابخش منیری

آقای خدابخش منیری فرزند رستم اهل و ساکن نرسی آباد دبیر کارشناس زبان انگلیسی ، کارمند بازنشسته آموزش و پرورش یزد
وی در سال 1370 زمینی به مساحت سه هزار متر مربع برای احداث مدرسه راهنمایی به آموزش و پرورش یزد اهداء نمود که توسط آموزش و پرورش یزد مدرسه أی راهنمایی در آن احداث گردید و اینک به علت نبودن دبیرستان دخترانه در محل ، به دبیرستان تبدیل و به نام دبیرستان دخترانه خدابخش منیری اداره میشود


دبیرستان خدابخش مسرتی

در سال … در مرکز تفت روی زمینی به مساحت 1300 متر مربع متعلق به خیراندیش آقای خدابخش مسرتی ، دبیرستانی جهت آموزش و تحصیل دختران تاسیس گردید
پیش از ساخت این دبیرستان به خاطر ایاب و ذهاب دوشیزگان به اجبار ترک تحصیل می کردند که بانی خیر به جای استفاده از میوه های سرانه و عایدات باغ به نفع شخص، تصمیم گرفت بهره گیری را جایگزین سازد تا اندیشه خدمت به فرهنگ و آب و خاک بهتر در این کشور متبلور گردد


تفاوت «آتشکده » با «آتشگاه» از دیدگاه آندره گدار


تفاوت «آتشکده » با «آتشگاه» از دیدگاه آندره گدار
هخامنشیان ، معبدی به معنی یونانی کلمه نداشته اند. اما جایگاههایی در هوای آزاد و نقاط مرتفع به نام آتشکده و عبادتگاه داشته اند که ورود به آن برای همه آزاد نبوده است.
ما هنوز هیچیک از این نقاط مرتفع هخامنشیان را نمی شناسیم. اما آثاری از چند آتشکده سراغ داریم. قدیمترین آن که احتمالاً مقدم بر سلطنت اولین پادشاه پارس بود، همان است که در نقش رستم ، نزدیک تخت جمشید بوده است.
… اکنون از آتشکده مزبور ، جز دو آتشگاه مجاور هم دیده نمی شود وقدری بالاتر در بالای کوه ، هفت آتشگاه دیگر هست که چهارتای آن دو به دو قرار گرفته و سه تای دیگر تک هستند که احتمال نمی رود به قدمت اولیها بوده باشند. اما به طوری که کریستین سن می گوید :
آتش جاودان باید جایی داشته باشد که از گزند زمان در امان و محفوظ بماند. و بدیهی است که در آن جا و یا در نزدیکی آن آتشکده ای بوده که دو آتشگاه نامبرده از منضمات آن بوده و آتش لازم برای انجام مراسم عمومی را از آنجا می آورده اند.
دومین آتشکده هخامنشی بر حسب تاریخ که اخیراً شناخته شده، آن است که در پازارگاد ، پایتخت کوروش بزرگ بوده و از آن جز دو صفه سنگی که در نزدیکی بستر رودخانه واقع شده چیزی باقی نیست و این پایه های آتشگاه ، متعلق به آتشکده ای است که در فاصله صدمتری آن ساخته شده و اکنون اگر چه از خود آن اثری باقی نیست، دسته کم صفه ای که ساختمان روی آن قرار داشته دیده می شود. در ساعات معینی ، آتش توسط مغان به آتشگاهها آورده می شده زیرا مراسم مربوط می بایستی در هوای آزاد انجام شود. و بعد از اتمام کار دوباره آن را به آتشکده بر می گردانده اند. مجموع ساختمان آتشکده و آتشگاههای مربوط با دیواری که اثر آن باقی است، محصور بوده است.
اگر سوال شود که چرا آتشگاهها آنقدر از آتشکده دور بوده اند ، باید دانست که محل آتشکده باید در مرتفع ترین و پاک ترین نقطه و جای آتشگاه در نزدیکی رودخانه باشد . بعلاوه ممکن است انتخاب محل آتشگاه در مجاورت آب که آتشکده بستگی مخصوصی به آن دارد از لحاظ سهولت به دست آوردن آن باشد ، نه الزام مذهبی . با وجود این به طوری که «استرابن» می گوید: «ایرانی ها با شکوه ترین قربانیهای خود را نسبت به آب و آتش به جا می آورند.» اگر فرض اخیر یعنی ترجیح استقرار ساختمانهای مربوط به آتشکده در مجاورت آب مورد قبول واقع شود، چنین توجیه می شود که قربانیها در آن واحد، هم برای آب و هم برای آتش بوده اند و علت وجود آتشگاههای دو گانه هم که آنقدر مورد بحث قرار گرفته همین بوده است.
بقایای سومین آتشکده در جلگه شوش در چند کیلومتری شهر توسط «دیولافوا» کشف شده است. آن بنای زیبایی است که ترکیبش به وضوح محل اصلی آتش را نشان می‎دهد که دو دیوار آن را از هر گونه پلیدی یا بی حرمتی حفظ می کرده است.جلوخان سرپوشیده ستون دار آن که درجلوی بنا واقع شده با دو محراب محل موعظه و عبادت آتشکده بود و وعاظ در بالای پلکان می ایستاده و حضار در حیاط جمع می شده اند. دیولافوا این ساختمان را به اردشیر دوم (358 ـ 424 ق .م) نسبت می دهد .
توضیح مترجم

آتشگاه که جایگاه درجه دوم آتش است ، گمان می کنند جایی است که پرستندگان برای ادای فرایض دینی در آن اجتماع می کرده اند وتنها مغان حق ورود به آتشکده اصلی را داشته اند.

منبع :
گدار آندره .هنر ایران. ترجمه : دکتر بهروز حبیبی . تهران : مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی .چاپ سوم : 1377 . ص : 189-189.

ساختمان های زرتشتیان تهران


مارکار تهران پارس

مجموعه مارکار تهران پارس

این مجموعه که در بین زرتشتیان به عنوان مجموعة فرهنگی – ورزشی مارکار معروف است در خیابان جشنواره تهران پارس وقع است .
این مجموعه شامل سالن بزرگی است که مخصوص چند مورد از جشن‌های سالیانه مانند جشن سده و مهرگان و جشن‌های ماهیانه فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان ، تیرگان ، امردادگان و شهریورگان است .
از سال 1376 کتابخانه کوچکی نیز در این مجموعه گشایش یافته که مورد استفاده برخی از جوانان ساکن در تهران پارس قرار می‌گیرد.
در این مجموعه زمین های بازی برای کودکان نیز وجود دارد . تعدادی تاب و سرسره و الاکلنگ کوچک در یک محوطه نسبتاً‌کوچک عملاً نیازهای کودکانی را که به همراه اولیای خود ه این مجموعه می‌روند برآورده کرده است . تابستان‌ها این مجموعه مکان مناسبی برای زرتشتیان ساکن در آن منطقه است . به که عملاً‌ جای پارک را برای آنان گرفته.
این مجموعه همچنین دارای زمین‌های ورزشی بسکتبال و فوتبال هم هست. یک زمین بسکتبال اسفالته و یک زمین فوتبال گل کوچک تنها زمین‌هایی است که حتی مسابقات معروفی همچون جام جانباختگان – توسط کانون دانشجویان زرتشتی- در آنها انجام می‌گیرد.
تمام این مجموعه تشکیل شده از یک سالن سوله که به وسیله گچ بری هایی که در سقف آن صورت گرفته به صورت سالن جشن‌ها درآمده است. هزینه نوسازی‌های اخیر را برادران مهربان وفریدون زرتشتی پرداخت کرده اند.
در انتهای شمالی این مجموعه نیز ساختمان‌های نیمه تمامی قرار دارند که مدت‌هاست بدون استفاده مانده‌اند.


جمشید پارسایی

پذیرشگاه پارسایی

در تقویم زرتشتیان که مدت بیش از سی سال است به یک شکل و ترکیب منتشر می شود. در باره این مکان نوشته است که مهربان جمشید پارسایی این پذیرشگاه را ساخته و به انجمن زرتشتیان تهران واگذار کرده است و برای آنکه تضمین کافی برای اداره مناسب این پذیرشگاه وجود داشته باشد ، آیین نامه‌ای را نیز تنظیم کرده و انجمن زرتشتیان تهران را ملزم به رعایت آن نموده است.
این پذیرشگاه در خیابان نجات آلهی(ویلای سابق) کمی پایین‌تر از خیابان تخت جمشید واقع شده است. محل اسکان موقت مهمانانی است که از شهرهای مختلف برای کار و یا تفریح به تهران می‌آیند.
هر ساله مراسم مذهبی خاصی در سالگرد درگذشت مهربان پارسایی در حیاط این مسافرخانة کوچک برگزار می‌شود. مراسم محدود است به اجرای مراسم مذهبی که توسط موبد اجرا می شود. به این آیین «جَشَن خوانی» می‌گویند. بعد از آن یکی از زرتشتیان سخنرانی می کند و بعد هم با انواع میوه و شربت و چای و شیرینی و بسته‌ای آجیل شبیه آجیل چهارشنبه سوری که زرتشتیان به آن «لُرک» می‌گویند از حاضرین پذیرایی می شود.

اصولاً زرتشتیان عادت دارند که به مناسبت‌های مختلف در محلی خاص دور هم جمع شوند . هر یک از این گردهمایی ها بهانة خاصی لازم دارد . یکی از این بهانه ها هم رفتن به مراسم ویژه‌ای همچون سالگرد روانشا مهربان پارسایی است .
سایبانی زیبا از شاخه‌های درخت انگور، کانال ورودی زیبایی است برای مهمانانی که از در گاراژی از خیابان ویلا قصد اقامتی یک روزه تا هفت روزه را در این پذیرشگاه دارند.
باید از حیاط بزرگی که بدون استفاده در بهترین نقطه شهر تهران مانده است عبور کرد تا در انتهای حیاط به بنایی کهنه و فرسوده رسید. اولین اتاق این ساختمان اتاق یا بهتر بگوییم خانة سرایدار است.
مهربان یزدان پیرمرد 75 ساله‌ای ست که با وجود بازنشستگی هنوز هم به کارش در این پذیرشگاه ادامه می‌دهد. می گوید یکی از پسرانش همراه با زن و بچه به کانادا مهاجرت کرده اند و در همان جا مانده اند.
در همکف این ساختمان آشپزخانه و سرویس های بهداشتی این مجموعه قرار دارد . در دو طبقة بالاتر هم اتاق‌هایی قرار دارند که برای پذیرایی از مهمانان خود با یک یا دو تختخواب مجهز هستندو میز و صتدلی کهنه‌ای ساخت دهة 1340 هم مبلمان این اتاق‌ها محسوب می‌شود.
در هیچکدام از اجزای این ساختمان نشانه‌ای خاص از هنر معماری به چشم نمی خورد .





خیابان کردستان

آدریان بزرگ تهران

این مکان نه تنها هیچ شباهتی به آدریان ندارد بلکه اصولاً‌نمی توان نام مجموه را هم بر آن نهاد . این مکان که تنها باغی محصور است در یکی از بهترین نقاط شهر تهران چون قرار است به یک مجموعه بزرگ از بناهای اداری و نیایشی و ورزشی تبدیل شود از هم اکنون به نام مجموعه آدریان تهران معروف شده است . این باغ که تا چند سال پیش تنها به صورت زمین ورزشی فوتبال مورد استفاده قرار می‌گرفت ، اما چند سالی است همین استفاده آن هم به خاطر شروع پروژه مربوط به ساخت آدریان بزرگ بلااستفاده مانده است.
زمین های مربوط به این باغ که در کوچة 72 کردستان واقع شده است ، از سال ها پیش که در خارج از طرح تفصیلی تهران قرار داشت از چندین نفر خریداری شدو مدتی هم در اختیار رستم گیو و تیم اجرایی وی بود و با وجود اینکه مبالغی نیز از محل اهدایی مردم جمع آوری شده بود ، اما به خاطر بروز اختلاف میان یگانگی این کار رها شد و دیگر هم کسی دنبال آن را نگرفت و سرمایه که بالغ بر حدود 8 میلیون تومان در سال 1353 بود به کمیته ‌ای به ریاست دکتر فرین سپرده شد . تا اینکه بالاخره پس از آنکه این مبلغ ارزش روز خود را به شدت از دست داده بود و به حدود یک دویستم ارزش روز خود رسیده بود در سال 1375 توسط یکی از اعضای کمیته انتصابی رستم گیو به انجمن زرتشتیان تهران مسترد شد.
در سال 1379 و در حالی که مبالغ 250 میلیون تومان توسط فریدون زرتشتی و 200 میلیون تومان توسط رستم یگانگی - یکی از پسران اسفندیار یگانگی - در اختیار انجمن قرار داده شده بود و قرار بود کارهای اجرایی ساخت آدریان بزرگ شروع شود به علت طرح شکایت سرایدار این آدریان مبنی بر حق مالکیت وی بر بخشی از این سند ، کار دوباره متوقف شد
سازمان ‌فروهر

باشگاه سازمان ‌فروهر جوانان زرتشتی تهران
این سازمان که از سال 1339 تاسیس شده است،‌اصولاً‌به خاطر اختلافات مدیرتی بود که میان سران جامعة‌زرتشتی بوجود آمده بود در این میان نقش خانواده های ثروتمند زرتشتی را نیز در تشکیل این سازمان باید در نظر داشت.
ساختمان این سازمان در کوچه بامشاد یکی از کوچه‌های فرعی خیابان حافظ واقع شده است.
اصولاً دهه 1340 در تغییر و تحولات مربوط به سازمان‌ها و مدیریت در جامعه زرتشتی از موقعیت بارزی برخوردار است. از یک سو انجمن زرتشتیان تهران به خاطر رقابت سالمی که با مؤسسان سازمان فروهر داشت شروع به انتشار کتاب‌های جدیدی کرد و از سوی دیگر سازمان فروهر با انگیزه‌های بسیار قوی آغاز به کار کرد. نقش دکتر فرهنگ مهر و ماهیار اردشیری در جابجایی‌های صورت گرفته در انجمن و تقابل آنان با سازمان فروهر چشمگیر بوده است.
دفتر مرکزی سازمان فروهر با وجود پشتوانه‌های بسیار قوی که در انجمن داشت از انجمن زرتشتیان تهران و به رایگان اجاره می‌شود و در زمان تهیه این گزارش نیز که بیش از 40 سال از آن زمان می‌گذرد هنوز هم به صورت استیجاری در اختیار این سازمان قرار دارد.
چند سال پیش نیز شادروان فریدون زرتشتی بر روی زمین جنب دفتر مرکزی این سازمان ، ساختمانی بنا کرد و به این سازمان اهداء کرد.
در حال حاضر از این دو ساختمان برای برگزاری کلاس های موسیقی که توسط این سازمان برگزار می‌شود ،‌استفاده می‌شود. از سالن قدیمی نیز برای اجرای برنامه‌های تفریحی و سخنرانی بهر گرفته می‌شود.
سازمان فروهر همچنین صاحب یک زمین ورزشی واقع در خیابان وصال شیرازی تهران است . باغی نیز در تقاطع شهرک اندیشه و جاده مخصوص کرج به نام «کوشک ورجاوند»‌متعلق به این سازمان می‌باشد

خانه نرگس

یکی دیگر از ساختمان هایی که در جامعه زرتشتی به صورت عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد ، ساختمانی چهار طبقه در کوچه ششم خیابان خردمند شمالی است . این ساختمان که توسط روانشاد معاونت نوسازی شده است . به عنوان دفتر مرکزی انجمن تفت و توابع مقیم مرکز مورد استفاده قرار دارد. تعدادی از زرتشتیان که در یزد در روستای تفت ساکن بودند بعد از آنکه به تهران مهاجرت کردند انجمنی نیز به نام انجمن زرتشتیان تفت و توابع مقیم مرکز ایجاد کردند که هنوز هم به فعالیت خود ادامه می‌دهد اگر چه چندین سال است که بسیاری از آنان بر پرهیز از قوم‌گرایی تاکید دارند.
به هر حال ساختمان خانه نرگس در زیر زمین شامل یک آشپزخانه بزرگ است که دارای دو تنور نانوایی ،‌دو عدد سینگ ظرفشویی ، تعدادی پلوپز بزرگ و دیگر تجهیزات لازم است . طبقه همکف این ساختمان شامل تنها یک سالن است که تعدادی میز و صندلی نیز در آن قرار دارد و بیشتر به منظور ناهار خوری و محل صرف غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد.
طبقه اول نیز به همین نحو سالن بزرگی دارد ، اما برعکس سالن پایین توسط تعداد 200 عدد صندلی نسبتاً شیک و یک تریبون آراسته شده است .
طبقه آخر اختصاص به دفتر تشکیل جلسات و دفاتر انجمن و خانه سرایداری دارد.



خانه اشا



از دیگر ساختمان های عمومی زرتشتیان تهران ، ساختمان متعلق به انجمن ( کانون) زرتشتیان شریف‌آباد مقیم مرکز است.
این ساختمان که در تهران پارس واقع شده است شامل سه طبقه است . زیر زمین شامل یک آشپزخانه بزرگ و یک سالن است که عموماً برای صرف غذا مورد استفاده قرار می‌گیرد.
طبقه همکف سالن بزرگی است که گنجایش 150 نفر را هم دارد . این سالن نیز هم برای اجرای مراسم مذهبی که توسط خود این انجمن در سطح محلی برگزار می‌شود مورد استفاده قرار می‌گیرد.و هم برای سخنرانی ها و هم جشن‌ها و نامزدی ها و سدره پوشی ها . طبقه آخر هم خانه سرایدار است .



هفته نامه امرداد و بنیاد جمشید

بنیاد فرهنگی جمشید

ساختمان این مؤسسه نیز در کوچه ششم خیابان خردمند شمالی درست همانجایی که خانه نرگس قرار دارد ،‌واقع می‌باشد. این ساختمانی است چهار طبقه .طبقه بالای آن را برای برگزاری سخنرانی و بعضی برنامه‌های دیگر به صورت سالنی درآورده‌اند.طبقه همکف شامل کلاس درس و اتاق جلسات رسمی است. طبقه اول دفتر مرکزی این بنیاد است .طبقه دوم دفتر مرکزی هفته نامه‌ای است به نام امرداد که از سال 1379 به صورت منظم و هر دو هفته یکبار منتشر می‌شود .
ساختمان این موسسه را آقای کیخسرو کیانی پور اهدا کرده است.این ساختمان چهارطبقه است. در هنگام اهداء توسط آقای کیخسرو کیانی پور سه طبقه دارای مستأجر های چندین ساله بود که اجاره هم پرداخت نمی کردند. پایه گذار و صدحب امتیاز این بنیاد (جمشید کیومرثی) است.
وی ظرف مدت کوتاهی توانست هفته نامه امرداد را به کمک تعدادی از جوانان زرتشتی تأسیس کند و مدت 5 سال به صورت مستمرسرپرستی آن را به عهده داشت. دو نفر سردبیر در طول این مدت مسئولیت تهیه مطالب را به عهده داشتند . نخستین آنها سرکار خانم آتوسا دینیاریان بود که کار سخت و طاقت فرسایی را در بدترین شرایط آغاز کرد و تا آخرین دقایق شیرزنانه و دلیرانه ایستاد .
دومین سردبیر اما آقای کیوان هور بود که او هم مردانه همه زخم زبان را تحمل کرد و آخر سر هم که کار به بابک سلامتی سپرده شد بدون هیچ پاداشی بیرون آمدو پی کارش رفت.



آرامگاه قصر فیروزه

آرامگاه قصر فیروزه

کیخسرو شاهرخ پس از شرحی در باره چگونگی وضع نامساعد دخمه آن موقع تهران که ”مجبور بودند برای عدم دخول دیگران درب را بسته و تیغه بکشند و اموات را با جرثقیل یا طناب از دیوار بالا بکشند و در درون بگذارند ، بطوریکه مشایعین از نظاره آن وضع متنفر بودند“ ، در یادداشت‌های خود ،
:می نویسد ‌
این بود که سالیان دراز بر آن بودم که وضعیت مدفن مزبور عوض شود و از چند سال قبل گوش افراد خوانده و در انجمن طرح کردم تا کم کم موافقت حاصل گردید و در صدد تهیه مکانی برای آن برآمدیم
ضمنن خیلی میل داشتم این مکان را خودم تهیه کنم و تقدیم جماعت نمایم و به نام عیال مرحومه‌ام فیروز نامیده شود .اما دستم از چاره کوتاه بود . اتفاقاٌ روزی در سال 1314 برای همین منظور با عده‌ای به جانب سلیمانیه طرف شرقی تهران رفته بودیم همین که نظرم به بالای دامنه کوه افتاد و سبزه زاری دیده ،‌پرسیدم کجاست؟
گفته شد قصر فیروزه ، فوری به آنجا شتافته در بالای دوشان تپه جایی را دیدم با قسمتی از اشجار و عمارتی سلطنتی با کاشی‌های عالی و دارای دو قنات و دو استخر که تقریباٌ یک فرسخ طول اراضی آن قسمتی از آن شکارگاه شاهنشاهی و در دامنه بلندی که تمام شهر تهران و شمیرانات زیر چشم و سه جانب آن کوه است و راه آن نیز خوب و نزدیک تهران . لذا با علی اکبرخان داور وزیر مالیه تماس گرفته و ترتیب خرید داده شد و چون نزدیک شکارگاه شاهنشاهی بود موافقت اعلیحضرت نیز گرفته شد و اگر چه یهودی ها تا 40 هزار تومان مشتری شدند ولی اعلیحضرت گفته بود به اینها بدهید ، زیرا روزی مملکت مال ایتها یوده حالاشما نمی خواهید این مختصر رابرای آرامگاه در گذشتگان شان به آنها بدهید؟
خلاصه مرحوم داور در 15 هزار تومان قباله نموده به اسم خودم خریدم . نصف آن نقد و نصف بعد از یک سال که نصف قیمت اولیه را من و چند نفر از اعضای انجمن دادیم و جلسه‌ای از افراد زن و مرد جماعت دعوت شدند .
در این موقع کلیه 1300 نفر زن و مرد و بچه زرتشتی در تهران ساکن بودند که از این عده حدود 300 نفر حضور داشتند و اوراق پخش شد و حدود 23 هزار تومان جمع آوری شد. به علاوه اشخاصی قبول کردند بعضی عمارات در آنجا بسازند . لهذا قباله به اسم انجمن و جماعت مبدل به وقف نامه کردم و نظام نامه‌ای به عنوان دستور نوشته در انجمن به تصویب رسید و عملیات و فن بر طبق آن در آنجا شروع شد.
زمین های آن قطعه بندی و دیوار کشیده و درختکاری شد . در سال های اول میرزا اردشیر خسرو زارع نیز مسئول نظارت براجرای آبادانی آنجا بود و بطوری که مرحوم زارع در خاطراتش می نویسد اولین کسی که در آنجا بعد از آمادگی کاخ فیروزه به خاک سپرده شد مرحوم بهرام پارکی پدر آقای مهندس رستم پارکی است . و اگر هر بیننده دقت نماید در بدو ورود به محوطه آرامگاه اولین گور به او تعلق دارد . اشخاص نیکوکار به تدریج در آنجا اماکنی برای کارهای دینی بنیاد گذارده‌اند مانند :
ارباب خداداد سیروس به نامگانه پسرش داریوش یک ایوان بزرگ و یک نمازخانه
آقایان ارباب رستم شاهپور و ارباب رستم بهمن آبادیان مشترکاٌ گرمابه و جای شتشوی در گذشتگان
ارباب مهربان جمشید پارسایی آب انبار و عمارت روی آن را ساخته و سرو صورتی به خود گرفته که بعداٌ نیز ساختمان های دیگری بدان اضافه شد .
اشخاصی نیز برای پاک شوری( غسال) استخدام و در آنجا سکونت داده شد و آرزوی دیرینه ام هم عملی شد.
از آنجا که رسم دخمه گذاشتن سال ها بود که از سوی زرتشتیان ایران اجرا می شد و با بازسازی‌هایی که مانکجی در باره دخمه های یزد و کرمان و تهران نیز به عمل آورد ، دفن مرده در قصر فیروزه مورد قبول و پذیرش پارسیان هند واقع نشد . چنانچه امروز نیز هنوز دخمه‌های خود را در بمبئی حفظ کرده اند .
این مخالفت ها را کیخسرو شاهرخ در بخشی از یکی از نامه هایش می آورد:
از طرف انجمن ایران لیگ و پارسیان بمبئی نیز نوشته ها و اعتراضاتی شد که در این باب پاسخ لازم داده...

آدریان تهران


معبد

آدریان تهران

این مکان که برای زرتشتیان بسیار مقدس است در ابتدای خیابان میرزا کوچک خان و جنب دبیرستان فیروز بهرام قرار دارد.
این محل مجموعه‌ای از ساختمان‌های مختلف است که تنها بخش بسیار کوچکی از آن آتشکدة زرتشتیان تهران را تشکیل می‌دهد و بخش های دیگر آن به شرحی که می‌آید به کارهای دیگر مدهبی زرتشتیان تهران اختصاص دارد.
به هر حال این مجموعه شامل 2 سالن برای اجرای مراسم مذهبی مثل سال و سیروزه و دهه ، یک آشپزخانه ، ساختمان اصلی آتشکده ـ آد‏ُران- ، حیاط ، اتاق موبدان ، دستشویی و سوئیت سرایدار است.
درب اصلی ورودی این ساختمان در سوی غربی خیابان میرزا کوچک خان قرار دارد . دری چوبی و خراطی شده .نمای این ساختمان آجر است . آجرها به طرز ماهرانه‌ای ساییده شده و به اشکال هندسی زیبایی درآمده‌اند و بر روی هم چیده شده‌اند.
ورودی این ساختمان راهرویی است به عرض تقریباً یک متر. دست راست این ورودی پله‌هایی قرار دارند که به خانه سرایدار منتهی می‌شوند. سرایدار این بنا در تاریخ تهیه این گزارش با همسر و فرزندش در این خانه زندگی می‌کرد.
سمت چپ راهروی ورودی اتاق کوچکی ساخته شده که دری شیشه‌ای راه ورود را به آن سد کرده است. این اتاق در سال 1374 برای استفاده سرپرست موبدان ساخته شده است که هرگز مورد استفاده واقع نشده است.
بالاخره این راهرو تازه واردان را به حیاط آدریان می‌رساند . حوضی آبی رنگ و بیضی شکل با دو درخت سرو در اطراف در وسط این حیاط ، چشم نواز است.
درست در مقابل این حوض ساختمان آتشکده تهران قرار دارد که ستون های شبیه به ستون‌های تخت جمشیدش انسان را چندین قرن به عقب می‌برد.
نمایی از حیاط جلویی آدریان تهران حوض آب در جلوی ساختمان پیداستداخل آتشکده از سه بخش کاملا ً‌مجزا تشکیل شده است : اول سالن عبادت‌گاه که از سه جهت محل نگهداری آتش را از شرق و شمال و جنوب احاطه کرده است. در نظر اول مانند این است که وارد امام‌زاده‌ای شده‌‌اید که ضریح در میان آن قرار دارد و برای طواف باید به دور آن چرخید اما اینگونه نیست و خانه آتش در بخش میانه غربی قرار گرفته به طوری که از طرف غرب این مسیر مسدود می‌ماند .ضریح بی بی شهربانو نیز به همین صورت از طرف غرب بسته است.
بخش دوم آتشکده جایی است که محل نگهداری آتش است. معمولاً‌افراد عادی اجازه ورود به این محل را ندارند . تنها موبدانی که متخصص این کار هستند اجازه ورود دارند. این محل که مساحتی در حدو 6 متر مربع را به خود اختصاص داده است دارای هیچ پنجره اضافی نیست . و دو پنجره شیشه‌ای تنها نقاطی هستند که از طریق آنها می توان از بیرون از این محوطه شعله‌های آتش داخل آتشکده را دید. هرچند این آتش در بیشتر مواقع شعله ور نیست و تنها در ساعات بسیار محدودی به صورت شعله ور نگهداری می شود.
اما در غربی ترین بخش آتشکده ،‌اتاق یشت قرار دارد که بخش سوم آن است. این محل برای به جای آوردن مراسم مذهبی اختصاص دارد .چند میز استیل و چندین صندلی به اضافه سفره های سفید که به روی این میزها پهن می شود. عکس های زیادی از درگذشتگان زتشتی که در اطراف این بخش قرار داده شده اند از وسایل همیشگی این اتاق است.
خانواده‌ها برای برگزاری مراسم سال و روزه درگذشتگان خود معمولاً‌از این قسمت استفاده می کنند. به این ترتیب که بر روی یکی از میزهای بزرگ استیل که چسبیده به دیوار ها قرار داده شده اند سفره سفیدی می اندازند و بعد از آماده کردن خوراکی های لازم برای این سفره ها و آمدن موبد برای خواندن نمازهای مخصوص بر صندلی های که در این اتاق تعبیه شده است می نشینند و به اوستا گوش می دهند. پس از پایان نماز به هر یک از حاضرین قدری لرک می دهند . میوه‌هایی را هم که موبد مانند همه مراسم دینی در حین خواندن اوستا قارچ قارچ کرده و یا پوست کنده است را هم تعارف می کنند.
زرتشتیان برای ورود به این عبادتگاه مناسک ویژه‌ای دارند . اول آنکه پیش از ورود باید از دستشویی کوچکی که در گوشة حیاط وجود دارد دست و روی شست. زنان دشتان هم نباید وارد شوند. کمدی آهنی که محل نگهداری کلاه‌های سفیدی است که اصطلاحاً به آن «عرقچین» می گویند در گوشه‌ای از ورودی به این نیایشگاه قرار داد ه شده است. چند کشوی این کمد نیز اختصاص به روسری‌های سفید برای خانم‌های زرتشتی دارد.
هنگام ورود به نیایشگاه همه بدون استثنا کفش های خود را بیرون می‌آورند. البته موبدان ساکن در نیایشگاه از این کار معاف هستند. کف سالن نیایشگاه بیشتر با قالی پوشانده شده است .عموماً زرتشتیان هنگام ورود مستقیم به طرف روبرو و به سمت پنجره‌ی شیشه‌ای که آتشدان در پشت آن در حال سوختن است ، حرکت می‌کند. لیوان‌های کوچکی که حاوی قدری آب و روغن است و فتیله‌ای هم در آن شناور است را از موبد می‌گیرند و به عنوان ادای نذر روشن می‌کنند. هچ کس در این محل شمع روشن نمی کند. از یکی از موبدان در این مورد سوال کردم پاسخ داد این کار اگرچه یک رسم خیلی قدیمی نیست و از هند به ایران آمده اما به هر حال جای شمع را گرفته است.
درب ورودی نیایشگاهبرخی از نیایش کنندگان روی صندلی هایی که در این نیایشگاه وجود دارد می‌نشینند و در حالی که کتاب اوستایی در دست دارند به خواندن دعا و نماز مشغول می‌شوند. در کنار پنجره شمالی این سالن یک صندلی چوبی قهوه‌ای رنگ قرار دارد. در کنار این صندلی کمدی چوبی هست که کتاب‌های اوستا به خط های دین دبیره و گجراتی در آن قرار دارد .
در زمان بازدید من از این نیایشگاه بر روی همین صندلی موبدی نشسته بود و نوجوانی نیز در کنارش بر روی صندلی نشسته بود. مادر نوجوان هم آنطرف تر روبرویش نشسته بودو تمام حواسش به موبد بود. موبد برای سلامتی جوان دعایی را از روی کتاب اوستا می‌خواند. پس از پایان نماز ، مادر ضمن تشکر و خداحافظی مبلغی را هم به عنوان تعرفه اجرای آن مناسک به موبد پرداخت کرد.

آشپزخانه عمومی

آشپزخانه این مجموعه که در انتهای حیاط و تقریباً پشت آتشکده قرار دارد ، شامل دو عدد تنور نانوایی و چند پلو پز و اجاق است . هر روز و در بیشتر ساعات این آشپزخانه مورد استفاده زرتشتیانی است که برای برگزاری آیین‌های مربوط به درگذشتگانشان به آنجا مراجعه می‌کنند. معمولاً برای درست کردن «سیرو سداب» ، « سیروگ» ، « حلوای برنج» ،«حلوای شکر» و یا پخت نان و دیگر خوراکی‌هایی که معمولاً‌بر سفره درگذشته می‌گذارند استفاده می‌شود . از آنجا که این آشپزخانه جنب سالن بزرگ‌تری است که آنهم پشت بنای آتشکده قرار دارد مورد استفاده خیلی بیشتری برای کسانی دارد که آن سالن را برای پذیرایی از میهمانان خود اجاره کرده‌اند.
سالن بزرگ که به سالن «غربی» معروف است . از دو بخش تشکیل شده است . بخش کوچکتر که شامل یک میز بزرگ با حدود 30 صندلی است و یک ردیف یخچال‌های ویترینی بزرگ که برای نگهداری مواد خوراکی از آنها استفاده می‌شود. بخش بزرگ تر سالنی است به ابعاد تقریبی 40 متر در 15 متر که حدود 100 صندلی را در خود جای داده است. میز بزرگ و طویلی که البته بسیار هم قدیمی به نظر می‌رسد در وسط این سالن بزرگ در مواقع پذیرایی جهت چیدن مواد پذیرایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
این سالن برای برگزاری مراسم سال و سیروزه و روزه و سوم و چهارم که مراسمی مذهبی است برای درگذشتگان مورد استفاده قرار می‌گیرد. شرح تمام این مراسم را خانم دریابندری در رساله خود تحت عنوان بررسی مردم شناخی آیین سوگ واری در میان زرتشتیان و شیعیان ایران شرح داده است .



مجموعه سالن های پذیرایی

این مجموعه که درب اصلی آن از سمت کوچه زرتشتیان به روی مردم باز می‌شود نیز مجموعه‌ای پیچیده از بناهاو سالن های مختف است.
ساختمان این محل کلاً در سه طبقه ساخته شده است . طبقة‌اول شامل سالن خسروی و سالن بهمن که ویژه جشن‌ها و عروسی‌هاست و دوم سالن ایرج که مخصوص مراسم مذهبی مانند پرسه ، سال و سی‌روزه است.
طبقة اول دفتر مرکزی سازمان پذیرایی است و سالن غذاخوری نیز در آن واقع شده است . طبقة دوم ، سالن جلسات هیات مدیرة انجمن زرتشتیان تهران است که تقریباً هم اندازة سالن ایرج در طبقه همکف است.
تفاوتی که سالن‌ ایرج با سالن‌های واقع در مجموعه (آدریان تهران) دارد به موقعیت استفاده کنندگان نیز مربوط می‌شود. به غیر از آیین های پرسه که حتماٌ در سالن ایرج برپا می‌شود ، بقیه مراسم مربوط به درگذشتگان ، ممکن است در هرکدام از مجموعه ها برگزار شود .تنها تفاوت آن متفاوت بودن نرخ تعرفه‌های آنهاست که باعث شده عده ای به ناچار مراسمشان را در مجموعه سالن‌های اولی برگزار کنند.

در این مجموعه آشپزخانه بزرگ و مجهزی نیز در زیرزمین وجود دارد که عامل مهمی برای کاهش هزینه‌های مربوط به تهیه خوراک جشن‌هاست. . به جز آشپزخانه باید از سرویس بهداشتی و دفتر سازمان پذیرایی و دفتر ملاقات‌های مردمی شادروان موبد موبدان رستم شهزادی نام برد .

به مناسبت سالگرد درگذشت ارباب کیخسرو شاهرخ به گاه ۱۱ تیرماه ۱۳۱۹خورشیدی و بنیانگذاری بسیاری از کارهای نیک، همچون آدریان تهران

شهرام شهریار: ارباب کیخسرو شاهرخ،‌ بنیانگذار آدریان و نیایشگاه و جایگاه نگهداری آتش سپند(:مقدس) دین زرتشتی، در شهر تهران، زاده‌ی ۷ تیر ماه ۱۲۵۴ در شهر کرمان است.


آدُران، آدریان(:آذران) همان آتشگاه یا آتشکده است. این واژه از دو بخش «آدر» و «ان» تشکیل شده است. بخش نخست به معنای آذر یا آتش است. در «برهان قاطع» آمده: آدُر همان آذر یا آتش است. در «لغتنامه دهخدا» نیز این معنا دیده می‌شد و اما پاره دیگر «ان» است که در نام‌های جغرافیایی علامت نسبت فراوان است، همچون گرگان و… بنابراین ترکیب «آذر+ ان» جایی را برمی‌تابد که آدر= آذر= آتش در آن بسیار است و این یادگاری است به روزگار ایران باستان و گسترش دین بهی.

«جان هینلز» در کتاب «شناخت اساتیر ایران» انواع آتش در دین زرتشتی را سه گونه می‌شناساند:

۱- «آتش دادگاه»: این آتش، همان آتشِ آتشدان خانه‌ها بوده است، آیین تقدیس نداشته و در صورتی که فرزندان زندگی نویی آغاز می‌کرده‌اند، از این اجاق آتش برمی‌داشته‌اند. «آتش دادگاه» را مردمان غیرروحانی نیز می‌توانند نگهداری کنند، با این همه آتش را با آیین ویژه‌ایی ‌در جای خود می‌نهادند.

۲- «آتش آدُران» Adoran(آدریان، درب مهر): از «آتش دادگاه» برتر است و ویژه‌ی شهرهای بزرگ است. این آتش از چهار آتش ترکیب می‌شده است، «آتش اجاق فرماندار محل»، «آتش اجاق فرمانده نظامی‌محل»، «آتش اجاق قاضی محل»، «آتش اجاق کشاورز محل». ایجاد این آتش یک ماه به درازا می‌کشیده و با آیین تقدیس همراه بوده است. در‌مهرها جایگاه گردآمدن ریش‌سفیدان و کاستن مشکلات مردم بوده است. «در کهن»، «در مهر نوش» و «در مهر دستوران» از نمونه‌های موجود در یزد است.

۳- «آتش بهرام»(ورهرام): این آتش ترکیبی است از ۱۵ آتش زمینی(رنگرز، پادشاه یا فرماندار، کوزه گر، آجرپز، درویش یا صاحبدل، زرگر، ضرابخانه، آهنگر، اسلحه ساز، نانوا، تقطیر، فرمانده ارتش، چوپان، پیشوای دینی، مرده‌سوز) و یک آتش با سرچشمه‌ی آذرخش آسمانی(برق آسمان) آمده است که این آتش باید ۱۱۲۸ بار پاک می‌شده و آیین تقدیس آن یک‌سال به درازا می‌کشیده است(یعنی هیزم را روی آتش می‌گیرند؛ هنگامی که با گرمای آتش، این هیزم شعله‌ور شد، یک مرحله تطهیر انجام گرفته است). تنها موبدانی که دشوارترین آیین‌های دینی تطهیر را گذرانیده‌اند، می‌توانند از آن مراقبت کنند و جز آنان کسی نمی‌تواند وارد جایگاه آتش شوند. این آتش باید پیوسته افروخته بماند.

نشانی آدریان تهران: استان تهران، شهر تهران، خیابان جمهوری، خیابان میرزا کوچک خان، شماره‌ی ۴، (ضلع شمالی دبیرستان فیروز بهرام) تلفن: ۶۶۷۰۶۸۶۵

شماره ثبت در فهرست آثار ملی ایران: ۷۴۴۲ تاریخ ثبت ۱۱/۱۲/۱۳۸۱ خورشیدی

مختصات جغرافیایی: E 51"24′50.28 N 35"41′44.44

ارتفاع از سطح دریا: ۱۱۷۵ متر

پیشینه ساخت نیایشگاه آدریان:

بنابر نیاز زرتشتیان برای ساخت نیایشگاه، سنگ بنای آدریان در سال ۱۲۹۳ خورشیدی یا ۱۹۱۳ میلادی با حضور ارباب کیخسرو شاهرخ، فرنشین(:ریاست) ارجمند انجمن وقت زرتشتیان تهران پایه گذاری شد و ساخت آن در خورداد ماه سال ۱۲۹۶ خورشیدی به پایان رسید. این بنا با کمک مالی پارسیان هندوستان(بهرام‌جی بیکاجی) و زرتشتیان ایرانی ساکن ایران و هند ساخته شد و آتش آن را با آیین ویژه‌ای پس از ۲۵ روز از آتشکده یزد به تهران آوردند.

مشخصات معماری بنای نیایشگاه آدریان:

مساحت کل زمین آدریان نزدیک به ۱۳۰۰ مترمربع و مساحت بنای مرکزی ۲۰۶ مترمربع است. دیوار بیرونی بنای آدریان با آجرکاری زیبا آراسته شده و بالای در ورودی چوبی آدریان کنده‌کاری‌ای که در دست ۲ فرشته است، سال ساختِ سازه، در زیر نوشته‌ی «خَشنَوتره اَهُورَ هِه مَزدا» را نشان می‌دهد. از در که وارد می‌شوید، در بخش چپ دفتر نیایشگاه آدریان دیده می‌شود. زمانی که وارد حیاط آدریان می‌شوید، همانند آتشگاه شهر یزد حوضی بیضی‌شکل به قطر‌های بزرگ و کوچک ۷ و ۴ متر دیده می‌شود که همیشه با گیاه شمعدانی زیبایی آراسته شده است.

برای ارج‌نهادن و گرامی‌داشتن و همچنین پاکی جایگاه آتش،در هنگام ورود به نیایشگاه، افزون‌بر پاکی برون، مردان باید کلاه به سر کنند(کلاهی سفید و پارچه‌ای که در نیایشگاه موجود است) و بانوان باید با روسری و پوشش مناسب داخل شوند. ساختمان اصلی نگهداری آتش آدریان با نمای سنگ سفید و کنگره‌ای در بالای دیوار و شش ستون که در جلوی در ورودی آن قرار گرفته با سر ستون‌هایی سنگی که بر روی هر کدام چهار سر گاو قرار دارند،‌ وزن سقف را تحمل می‌کنند. در بخش مرکزی نیایشگاه آدریان اتاقی چهارگوش بناشده که دیوار‌های آن تا ارتفاع ۸۰ سانتیمتری بالا آمده‌اند و پس از دیوارها، شیشه‌های یکدست و ضخیم تا سقف ادامه دارد. در اتاق، یک ظرف مسی قرار دارد که به آن آفرینگان(مجمر) می‌گویند، داخل آفرینگان(مجمر) کنده‌ی چوب و آتش مقدس نمایان است. گرداگرد صحن اصلی نمازگاه صندلی‌های برای نیایشگران که مشغول خواندن «خورده‌اوستا» هستند در نظر گرفته شده است و موبد آدریان نیز در سمت چپ مشغول نیایش است. سنگ نوشته یا کتیبه دیگری در نمازگاه که گرداگرد آن گچ‌بری‌ شده بر روی دیوار بدین مضمون نصب شده است.

«بیاری(به یاری) اهورامزدا از دهش نیک‌اندیشان پارسیان هندوستان پایه آدریان تهران استوار گردید و از کمک نیک خواهان زرتشتیان تهران بفرخندگی انجام یافت خرداد ماه باستانی ۱۲۸۶ بدرخواست انجمن زرتشتیان تهران و یاوری سیت بهرامچی بیکاجی و رهنمونی و دستیاری این بنده کیخسرو شاه رخ»

کتیبه‌های دیگر نیایشگاه آدریان عبارتند از: ‌کتیبه یادبود روانشاد فریدون فرهمند در نمای ساختمان، کتیبه ساختمان شرقی به یاد روانشاد رستم مهربان،‌ کتیبه نصب شده در نهارخوری و…

بخش‌های دیگر نیایشگاه آدریان عبارتند از: یزشنگاه، اتاق موبدان، تالار میرزا جمشید مهربان کرمانی به نامگانه «سرور رستم»، اتاق یشت خوانی بهرام مهربان خداوندی به نامگانه «مهربان خداوندی»، تالار میرزا جمشید مهربان کرمانی به نامگانه «میرزا رستم مهربان»، آشپرخانه و انبار چوب.

ساخت بنای آدریان تهران از زبان ارباب کیخسرو

ارباب کیخسرو در یادداشت‌های خود اینچنین می‌آورد:

«به آن اندیشه افتادم که برای جماعت عبادتگاهی لازم است، زیرا در تهران برای جماعت(در حدود ۵۰۰ نفر که بیشتر به کار بازرگانی و کشاورزی مشغول بودند) تا آن تاریخ معبدی نبود. لهذا چون در این موقع مرحوم بهرامجی بیکاجی(یکی از پارسیانی است که خدماتی انجام داده و دبیرستان فیروز بهرام نیز از دهش او به نامگانه فرزندش بنیان گزارده شد. به علاوه یک قطعه باغ و زمین در اوسون دربند، وقف آدریان تهران نمود که درآمد آن به مصرف هزینه‌های جاری سوخت و روشنایی برسد)، یکی از پارسیان جوانمرد که کارش سیاحت بود به تهران آمده بود مطلب را با او در میان نهادم، مشارالیه وعده مساعدت داد. شرحی نوشته به او دادم و به بمبئی رفت و اقدام کرد. خوشبختانه عده‌ای از پارسیان مبلغی برای بنیان آدریان سرخط رفته بودند، چه برای ساختمان و چه برای اندوخته نگهداری که متدرجاً برسانند.»

«… ساخت آدریان بر روی اراضی انجمن شروع و سنگ بنای آدریان به دست آقای رضاقلی‌خان هدایت)، نیرالملک (وزیر معارف وقت) گذارده شد. کار ساختمان آدریان به دشواری دچار شد. اشکال ساختمان آدریان این که بعضی از اشخاص مغرض در جراید بمبئی بر ضد زرتشتیان تهران مقالاتی نوشتند که اینها غالباً بی‌دین و فلان‌اند و آدریان لازم ندارند و از سوی انجمن زرتشتیان تهران جواب‌هایی دندان‌شکن داده شد. معهذا بعضی از صاحبان خیر که جنبه کهنه پرستی و تعصبات داشتند، جلو اعانه خود را گرفته دیگر پول نرسید و عمارت بی سقف و ناتمام ماند.»

«… چون کار بدین منوال پیش آمد از زرتشتیان ایران استعانت شد و زرتشتیان هرجا از تهران و یزد و کرمان و شیراز و کاشان بقدر خود کمک کردند و به خیر و خوبی ساختمان آدریان به پایان رسید و رسماً در تاریخ ۱۲۹۶ خورشیدی گشایش یافت.»

«… اینجا نباید فراموش کنم متشکرم، همینکه از آقای میرزامهربان مهر خواهش کردم پذیرفت و برای جمع آوری اعانه به جنوب ایران شتافت و برخورداری حاصل نمود. از سوی دیگر چون در آن اوان بفاصله چند ماه سرور خانم عیال مرحوم میرزا جمشید مهربان کرمانی و رستم برادرش و یک دختر کوچک از میرزا جمشید به جهان باقی شتافتند به میرزا جمشید تکلیف کردم آثار خیری باقی بگذارد آن روانشاد پذیرفت و به اختیار من گذاشت و در طرف مشرق و مغرب حیاط آدریان اطاق‌هایی برای پذیرایی و امور خیریه از پول آن مرحوم ساخته شد.»

در دفتر وقایع انجمن درباره نهادن سنگ بنای آدریان که همزمان با نهادن سنگ بنای دبستان ایرج بوده چنین آمده:

«بنا به دعوتی که از طرف ریاست انجمن آقای آقامیرزا کیخسرو شده بود جمعی کثیر از آقایان و خوانین زرتشتیان و میستر اردشیرجی و میستربهرامجی و میستر شاهپورجی با آقای رضا قلیخان معاون وزارت معارف و آقای مجدالسلطنه نماینده وزارت امور خارجه و آقای ذکاء الملک وآقای حکیم الملک و آقای حاج سید نصرالله و جمعی دیگر از آقایان معارف پرور در محوطه اراضی قلمستان مختص انجمن برای بناگذاری آدریان که از وجه عمومی‌زردشتیان بمبئی ساخته می‌شود دعوت نموده و سه ساعت و نیم قبل از غروب نخست سه نفر پسر وسه نفر دختر بشگون این بناهای خیر در همان نقطه سدره‌پوشانی شدند و بعد دو ساعت قبل از غروب مجلس سنگ بناگذاری منعقد گردید و نخست رییس انجمن خطابه در فواید تعاون و اشاره به خیرات و مبرات و مختصر تاریخ پارسیان هندوستان و مقصود از اجتماع امروز و سنگ بناگذاری قرائت نمود و بعد جناب آقای حاجی نصرالله و میستر بهرامجی و آقای معاون وزارت معارف در همان موضوع خطابه‌ها قرائت نمودند و به هیئت اجتماعیه حرکت کرده در جاییکه می‌بایست سنگ‌های بنا گذارده شود، گردآمده، نخست سنگ بنای آدریان بدست آقای مجدالسلطنه نماینده وزارت امور خارجه و بعد سنگ بنای مدرسه دخترانه در محل بنا گذارده و عکس برداشته و به مبارکی غروب جلسه ختم شد»

زندگی‌نامه ارباب کیخسرو شاهرخ بنیانگذار نیایشگاه آدریان

باتوجه به درگذشت پدر و ازدواج مادر ایشان با پسرعموی خود، ارباب کیخسرو در سن ۱۲ سالگی از کرمان به تهران رهسپار و در مدرسه آمریکایی‌های تهران مشغول آموختن و در بیمارستان آمریکایی‌ها هم به‌کار مشغول می‌شود. اصول دین مسحیت را در آنجا و اصول دین اسلام و زرتشت را از شیخ یحیی(منسوب حاج ابو جعفر ملا) می‌آموزد. در سن ۱۶ سالگی به بمبیی می‌رود و یک سال بعد به علت بیماری به تهران برمی‌گردد. در سن ۱۸ سالگی با فیروزه کریمداد فرهی(راد خرمی) ازدواج و پس از مرگ همسرش با کتایون قباد ازدواج می‌کند.

مشاغل ارباب کیخسرو: فرنشین اداره تلفن، مدیر بنگاه راه آهن دولتی ایران، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران، دومین نماینده مجلس(کرسی جامعه زرتشتیان) از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ و فرنشینی اداره مباشرت و ملزومات مجلس٫

یادگارهای دیگر ارباب کیخسرو: بنیان مدارس بسیار در کرمان، مدرسه‌های فیروزبهرام و ایرج در تهران، ساخت آرامگاه فردوسی از صرفه جویی حقوق نمایندگان مجلس و لاتاری‌ها به پیشنهاد ایشان، ایجاد کتابخانه مجلس شورای ملی، چاپخانه مجلس، موزه مجلس شورای ملی و گسترش فارسی نویسی سره در مجلس٫

کشته‌شدن ارباب کیخسرو شاهرخ: در جریان جنگ جهانی دوم، بهرام شاهرخ، پسر کیخسرو در اداره تبلیغات آلمان در برلن فعالیت می‌کرد و در بخش اخبار و گزارش‌های فارسی رادیو برلن، حملات تندی به رضاشاه و ذکاءالملک فروغی تهیه می‌دید. رضاشاه که دسترسی به بهرام شاهرخ نداشت، متوجه کیخسرو، پدر بهرام شد و علیرغم توصیه محتشم السلطنه اسفندیاری(رییس مجلس شورای ملی) در شب‌ ۱۱ تیر ماه ۱۳۱۹ او را در یک مجلس عروسی دستگیر و همان شب کشتند و جنازه وی را در راه خانه‌اش انداختند.

نکته ویژه: صداقت و درستی او چنان بود که سید حسن مدرس در یکی از جلسات مجلس پشت تریبون گفت: «در مجلس ما فقط یک نفر مسلمان پیدا می‌شود که آنهم ارباب کیخسرو شاهرخ است.»

سرچشمه‌ها:

۱- اسناد ثبتی فهرست آثار ثبتی ملی ایران در سازمان میراث فرهنگی

۲- فرهنگ لغت فارسی به فارسی برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی

۳- فرهنگ لغات مرحوم دهخدا

۴- کتاب شناخت اساطیر ایران،‌ جان هینلز

۵- تارنمای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری

۶- مقاله آدریان تهران، نوشته و تنظیم رستم پارکی ماهنامه زرتشتیان شماره ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ فروردین ۱۳۵۳ خورشیدی

۷- یادداشت‌های کیخسرو شاهرخ، به کوشش و زیرنویس سرتیپ دکتر جهانگیر اشیدری

۸- کتاب راهنمای جامع گردشگری تهران

۹- وبلاگ آتشکده ایران، بوذرجمهر پرخیده

۱۰- تارنمای برساد

۱۱- انجمن زرتشتیان استکهلم
این نوشته را پیشنهاد دهید: