دَرِ مهر(آتشکده)

در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد.درِمهر محل نور ونماد اجاق خانواده ،شهر یا کشور است.درِمهر محل پیمان دو دلد

دَرِ مهر(آتشکده)

در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد.درِمهر محل نور ونماد اجاق خانواده ،شهر یا کشور است.درِمهر محل پیمان دو دلد

چهار حالت ماده


چهار حالت ماده


عناصر اربعه یا عناصر چهارگانه (به پارسی سره چارآخشج یا چهارآخشیج) چهار عنصر آب، هوا، خاک و آتش هستند که یونانیان باستان آن‌ها را عنصرهای سازندهٔ جهان می‌دانستند.
نور خورشید را مخلوطی از هوا و آتش تصور می‌کردند و یخ را همان آب می‌دانستند که سختی سنگ را به دست آورده‌است.
اگرچه این دیدگاه ممکن است بسیار عامیانه به نظر رسد، اثرهایی ژرف بر درک امروزی ما از جهان دارد. یکی از این آثار توجه به حالات ماده‌است. مفهوم ماده و انرژی را می‌توان از اعتقاد به عناصر اربعه برداشت کرد؛ خاک نمایندهٔ حالت جامد، آب نمادی از حالت مایع، و هوا یادآور حالت گازی است. به این ترتیب سه عنصر نخست حالات سه گانهٔ ماده را یادآور می‌شوند.
اثر دیگر معرفی آتش است. آتش نمایندهٔ مفهوم انرژی و بیانگر تغییراتی است که انرژی در ماده و حالات آن به وجود می‌آورد. بدین ترتیب مفهوم ماده و انرژی را به آسانی می‌توان از دیدگاه پیشینیان، برداشت کرد.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

چهار حالت ماده رو میشه این طوری با این چهار عناصر تطبیق داد


هوا:گاز
آب :مایع
خاک:جامد
آتش:پلاسما
مورد آخر 99 درصد از مواد عالم رو تشکیل داده

امروزه مواد رو در چهار حالت گاز مایع جامد پلاسما دسته بندی میشن (البته من توی وب سایتی دیدم موادی رو هم به حالت پنجمی اختصاص دادن ولی این حالت شدیدا علمی هستش و در آزمایشگاه ها تشکیل میشن. شاید هم اطلاعات وب سایت دقیق و صحیح نبوده )
یک تعریف کلی و ساده از پلاسما:به گازی گفته میشه که اتم های اون یونیزه شده باشن یعنی الکترون مقید به هسته نیست و البته از نظر کلی باز هم گاز خنثی است و دما های بسیار بالایی دارن و در میادین مغناطیسی تغییر جهت میدن
و اینکه 99 درصد از مواد عالم رو تشکیل میده در مقایسه با نسبت ستارگان درخشان که از پلاسما تشکیل شدند به سیارات که جامد هستند بیراه گفته نشده
گاز درون لامپ مهتابی هم پلاسما ست و دمای بالایی داره و به علت فشار کم قادر به حس کردن اون نیستیم

معماری ساختمان آتشکده‌های امروز ی


معماری ساختمان همه‌ی آتشکده‌هایی که امروز در بین زرتشتیان موجود است، یکسان است. ساختمان اصلی آتشکده تهران در مرکز محوطه قرار دارد و پیرامون آن را حیات و باغچه(که در آن درختانی همیشه سبز از گونه های سرو و شمشاد و مورت و کاج دیده می شود) فراگرفته است. در جلوی ساختمان اصلی حوض آبی دیده‌می‌شود که نمایشگر آخشیجِ آب است. بدین ترتیب در پرستشگاه زرتشتیان، نمادی از هر چهار آخشیج (آب، هوا، آتش، خاک) دیده می‌شود و همه زرتشتیان بر این باور هستند که همواره باید آخشیج ها را از آلودگی‌ها دور نگاه‌دارند و در پاکیزه نگهداشن آنها کوشا باشند.

در مرکز ساختمان اصلی، اتاقی چهارگوش وجود دارد که دارای سقف گنبدی شکل است. در بالای گنبد روزنه‌هایی برای بیرون رفتن دود و به‌مانند هواکش ترتیب داده شده است. در مرکز این اتاق آتشدان بسیار بزرگی دیده می‌‌شود که پیوسته آتش ورجاوند و سپند(:مقدس) در آن فروزان است.

در یکی از دیوارهای این اتاق چهارگوش، در ورودی قرار دارد و در دو دیوار دیگر نرده‌های فلزی و پنجره شیشه‌ای کار گذاشته شده است به‌گونه‌ای ‌که کسانی که بیرون از این اتاق برای پرستش می‌ایستند، می‌توانند آتش ورجاوند را ببینند. در دو گوشه‌ی دیوار چهارم دو عدد زنگ بزرگ از سقف آویزان است. به‌جز موبدان نگهبان آتش، هیچ‌کس دیگر حق ورود به این اتاق را ندارند.

در سه سوی این اتاق چهارگوش، تالار‌هایی در نظر گرفته شده است که بهدینان زرتشتی در آن و در برابر آتش ورجاوند قرار گرفته و به پرستش اهورامزدا می‌پردازند و پشت دیوار چهارم تالار دیگری است که «یزشن‌گاه» نام دارد و ویژه‌ی کارهای دینی است.

موبد آذربان در حالی‌که سراپا لباس سفید پوشیده است، موظف است که در شبانه‌روز پنج بار هنگام نیایش و گذاشتن کنده و چوب‌های خوشبو روی آتش، زنگ را نیز بنوازد و بدین روش بهدینان را یادآوری نماید که هنگام پرستش اهورا مزدا فرا رسیده است.

لازم به یادآوری است که در محوطه‌ی آدریان تهران و دور از ساختمان مرکزی بناهای دیگری برای اجرای آیین‌هایی مانند پُرسه، سال، جشن‌، سخنرانی، محل سکونت موبدان، آبدارخانه و غیره در نظر گرفته شده است.

برگرفته از(با تصحیح):

آذرگشسب ، موبد اردشیرـ آتش در ایران باستان ـ مهر ۱۳۵۳ـ چاپخانه اختر شمال ـ چاپ دوم ـ رویه‌های۳۳-۳۹-۴۰-۴۳٫

پاسداشت زیست بوم (محیط زیست) در ایران باستان


پاسداشت زیست بوم (محیط زیست) در ایران باستان

۲۷ تیر ۱۳۹۰



به نام خداوند جان خرد

این جستار پیشتر در هفته نامه امرداد شماره ۲۵۴ چاپ شده است

خشایار بلوری

گفتم گیاهان را گرامی بشمارید

گیاهان گماشتگان بهشت خداوندند

گیاهان ملائک خاموش خانه آدمی اند.

گفتم که دره ها و دامنه را پاکیزه نگهدارید

زیرا زمین

ضامن زندگانی آدمی ست.

گفتم هرکه او درختی نشانده

به دانایی پروردکار خواهد رسید

به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید.۱

(شعری از سید علی صالحی از زبان کوروش بزرگ)

ایرانیان از دیرباز چهار آخشیج (=عنصر) «آب،آتش،باد،خاک» را ارزشمند دانسته و به آن پاسِ (=احترام) فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند. همچنین گیاهان و جانوران سودمند برای ایرانیان ارزشمند بوده و از آلوده کردن و نابودی آنان پرهیز میکردند. همین باور سپندیه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به زیست بوم احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.

اوستا که نسک دینی- فرهنگی ایرانیان بوده است از ستایش طبیعت بسیار سخن گفته است. برای نمونه “آبزور” و “آبان یشت” در ستایش آبها و یا “آتش نیایش” در گرامی داشت آتش بخش هایی از اوستا هستند.و یشت های بسیار دیگر مانند “زامیاد یشت” . و “خورشید یشت” در گرامی داشت خورشید.

در خورشید یشت اوستا بند۱ و ۲ در ستایش این داده ی اهورامزدا چنین آمده است:

“خورشید رایومند تیز اسب را میستایم

”هنگامی که خورشید فروغ بیفشاند و تابان شود،هنگامی که خورشید بدرخشد،سَد و هزار ایزد مینوی برخیزند و این فرّ را فراهم آورند و فرو فرستند

هنگامی که خورشید برآید، زمین اهورا آفریده پاک شود، آب روان پاک شود؛ آب چشمه ساران پاک شود، آب دریا پاک شود، آب ایستاده پاک شود…”

باز در فروردین یشت میخوانیم:

“همه آبها را میستاییم؛ همه گیاهان را میستاییم… آبها را نام میبریم و میستاییم، گیاهان را نام میبریم و میستاییم…”

“وسواس ایرانیان زرتشتی در پاک نگاهداشتن آب، خاک، هوا و آتش زبانزد یونانیان بوده است. هرودوت و گزنفون درباره آن قلمفرسایی کرده و نوشته اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی را در آب نمیریزند و در پاک نگاهداشتن خاک و زمین مراقبت میکنند.” (دیدی نو از دینی کهن.دکتر فرهنگ مهر. رویه ۷۰)

گزنفون رخداد نگار یونانی پیش از میلاد در نسک ارزشمند خود کورشنامه، از اخلاق ایرانیان در حدود ۲۶ قرن پیش این گونه مینویسد:

“اطفال از خانه خود نان و سبزی و هم چنین ظرفی برای نوشیدن آب میاورند. هر وقت تشنه میشدند از آب رودخانه میاشامیدند…”

ایرانیان در فرهنگستانها (=مدرسه ها) به کودکان خود آموزش میدادند تا با لیوان از آب رودخانه ها آب بردارند و بنوشند !!

در جای دیگر این رویدادنگار با شگفت زدگی گزارشی را میدهد:

“حتی امروز بین پارسی ها آب دهان انداختن، پاک کردن بینی یا دور شدن برای قضای حاجت در مقابل دیگران عیب بزرگی محسوب است.”

(گزنفون؛کوروشنامه- کتاب نخست- فصل دوم)

پاس داشتن زمین به اندازه ای نزد ایرانیان مهم بود که از انداختن آب دهان خود بر روی آن جلوگیری میکردند و آن را بی احترامی به دیگران و زمین میپنداشتند.

شایان گفتن است که اوستا کهن ترین نسک (=کتاب) ایرانی و آثار ادبی،دینی- ملی و دانشی سرزمین ایران (دربردارنده سرزمین های جدا شده) میباشد. باور بیشتر مردم بر این است که اوستا نسک آسمانی اشوزرتشت وخشور ایرانیست، این پندار اشتباه میباشد،سروده های اشوزرتشت که “گاتها/گاثه ها” نام دارد در بخشی از اوستا بنام “یَسنا” گنجانیده شده.اوستا دربردارنده ی مجموعه نسک های ایرانیان بوده است که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود.در هنگامه ی تازش اسکندر گجستگ و تازیان بخش زیادی از اوستا که میراث فرهنگی ایرانیان بود از میان رفت. اوستای کنونی در بر دارنده ی پنج بخش است از آن جمله “یَشت ها” میباشد؛۲

نمونه ایی دیگر از این ستایش ها که ایرانیان در پاسداشت طبیعت گفته بودند :

“درود بتو ای آتش ای برترین آفریده نیک و ستودنی اهورامزدا.بتو ای آذر آفریده اهورامزدا یزشن و درود و ستایش و نیایش باد…”(اوستا-خرده اوستا-آتش نیایش)

بویژه آنکه پیدا کردن (= کشف) آتش نیز بدست ایرانیان رخ داد و به فرخندگی این رویداد ایرانیان “جشن سده” را برپا میکردند (=۱۰بهمن) که باز هم ارزشمندی و پاس به داده های خدایی نزد ایرانیان را میرساند.

“به سرچشمه آب درود می‌فرستیم، به کوههایی که از بالای آنها آب جاری می‌شود درود می‌فرستیم، بر گذرگاههای آب درود می‌فرستیم، به دریا و دریاچه‌ها و استخرها درود می‌فرستیم …”

تمامی این سروده ها نشان از ارج گذاری ایرانیان باستان به پیرامون خود دارد.ایرانیان به پاسداشت آخشیج های کارآمد مزدا داده جشن هایی برپا میکردند تا از داده های خدایی سپاس گذاری کنند. بزرگترین این جشن ها جشن دوباره زایی طبیعت یا همان نوروز بود که آغاز رستن گیاهان و دوباره سبز شدن درختان میباشد.

گرامیداشت درختان و گیاهان:

در میان ایرانیان بر آیین بود هر فرزندی که زاده میشود بنامش درختی میکاشتند. در ایران باستان بسیاری از درختان از ارزشی ویژه برخوردار بودند و جنبه ی سپندینگی داشتند.

درخت سرو:

برای نمونه در جشن شب یلدا یا شب زایش خورشید ایرانیان درخت سرو یا کاجی را به خانه آورده با دو رشته ی طلایی و نقره ای که از نوک آن آویزان میکردند تزیین میدادند.این آیین دیرینه هنوز نزد هم میهنان ارمنی و آشوری ما پا برجاست. همچنین مسیحیان دنیا در اغاز زمستان این کار را در جشن خود میکنند.این رسم از دین پیش از زردشت، یعنی مهر پرستی به یادگار است.در زمان اشکانیان مهر پرستی از ترکیه به اروپا راه میابد و پس از اندک زمانی دین رسمی امپراتوری روم میشود. مهر پرستی تا سده چهارم میلادی در روم ادامه داشته است.تا زمانی که امپراتور روم مسیحیت را میپذیرد و ناچار کلیسای روم برخی آیین ها را که در میان مردم رخنه کرده بود قبول میکند.ازآن جمله جشن آغاز زمستان یا شب یلدا یا همان کریسمس و بسیاری از آیین های مسیحی که از میترا پرستی ایرانی به آن رخنه کرده است.(میترا پرستی؛ دیوید اولانسی، پیشگفتار)

کاج و سرو درختی همیشه سبز هستند و پایدار در برابر زمستان،استفاده از این درختان در یلدا نمادیست برای مقاومت در برابر زمستان های سخت گذشته.خیلی ازآیین های یلدایی نمادی از پایداری در برابر زمستان است.

دکتر محمد یاحقی میگوید: «در باور های استوره ای ایرن ،انتساب صفت ازادگی به سرو یادگار ارتباط آن با ناهید است که در اساتیر و افسانه ها رمزی از آزادی و آزادگی به شمار میرود.همچنین اضافه میکند سرو راست قامت مانند مورد و هوم مقدس و از دیرباز علامت خاص ایرانیان بوده است.»

هم اکنون نیز در گوشه و کنار ایران درختان سروی داریم که جنبه ی سپندینه ی خود را حفظ کرده اند.مانند سرو ابر کوه، سرو ناصری منجیل و … . حتا هنوز بیننده ی دخیل بستن مردم به درختان کهنسال به ویژه سرو هستیم که نشان از تقدس این درختان در قدیم دارد.

بته جقه،سرو سر افکنده:

بته جقه که سالیان سال بر بالای تاج پادشاهان ایران دیده میشد و خوشبختانه امروز هم در پارچه های ترمه و شال های زنانه و کراوات های مردانه دیده میشود و نمادی مردم پسند است تغییر یافته ی همان درخت سرو است،سرو سر افکنده. از انجا که درخت سرو همواره نشانه ی ایرانیان راست اندیش و راست و گفتار و راست کردار بود،این نشان بیانگر فروتنی و تواضع ایرانیان میباشد. درباره پیدایش این نماد آرتور پوپ در نسک «شاهکار های هنر ایران» اشاره میکند در زمان ساسانیان که مزدک برای آزادی گام بر میداشت و خود نیز مردی ازاده و پرستنده ی آزادی بود و سرانجام کشته شد پیروانش درخت سرو را که ماد آزادی و راستی و استقامت بود به نشان سوگواری به حالت خمیده نقش کردند که کمکم به نشان بته جقه امروزی در آمد.

همچنین بریدن و قطع کردن دار و درخت در فرهنگ ایرانی کاری بسیار نا بجا بوده است، شربختانه امروز شاهد آن هستم که بسیاری درختان کهن سال را بسادگی مبرند و آب از آب تکان نمیخورد ! در نوشته های پهلوی آمده است اگر درختی را بردین بایسته شد باید سه درخت بجای آن نشاند و سپس آن درخت را از میان برداشت.

گیاه هوم:

گیاه دیگر که به آن میپردازم،«هوم» است که در زبان اوستایی «هَئومَه» گفته میشود.بی شک میتوان این درختچه را سپند ترین گیاه و ارزشمند ترین گیاه ایران باستان بشمار آورد چنانچه سروده ای را در اوستا به خود اختصاص داده.علاوه بر آن نام ایزد نگهبان این گیاه هوم میباشد. در نوشته های کهن ایرانی هوم سرور گیاهان دانسته شده و کاربردی دارویی و آیینی داشته است . یشتی از اوستا نیز به همین نام است.هوم گیاهیست که بیشتر در کوهستان روییده میشود و حتا در سخت ترین شرایط زمستان سبز است.هم چنین در آثار سانسکریت هندو با نام «سَئومَه» به آن ارزش داده شده.این نشان دهنده ی آن است که این گیاه از دیرباز نزد آریایی های نخستین(پیش از مهاجرت دسته ای به هند) ارجمند بوده است.

“هوم را در ناحیه های مختلف با نام های گوناگونی میشناسند:«ریش بز»،«اُرمَک»،«کُشک»(در دشت جوین خراسان)،«اَلتَه»،«مادِرَخ (در بَدَخشان افغانستان» ،«خوم (در ناحیه پَنجکَت تاجیکستان» و «شَرَپَّه، در بالا آب زرافشان و یَغناب»” (اوستای کهن؛دکتر رضامرادی غیاث آبادی،هوم یشت)

در آیین های مهر پرستی ساقه ی هوم را در هاونی میکوبیدند و با استقاده از شیره ی هوم و شیر نوشیدنی ای درست میکردند و مینوشیدند. این گیاه از خانواده اِفِدرا دارای ماده اِفِدرین میباشد که خاصیت ارام بخشی دارد. شایان گفتن است ناقوس کلیسا که یکی دیگر از یادگار های مهرپرستی در مسیحیت اروپایی است برگرفته از همین هاون و دسته هاونی بود که در آن هوم را میکوبیدند.

در اوستا-یسنای ۹- آمده است :

“بند۱۶: دورد به هوم،هوم نیک،هوم خوب آفریده شده،هوم درست آفریده شده،آن نیک درمانگر،آن سر بر کشیده،نیک کردار و پیروز گر.زرینی با شاخه های نرم که افشره اش بهترین و شادمانی بخش ترین نوشیدنی ها برای روان است”

در ستایش این گیاه سپندینه آمده است :

“ای هوم،میستایم ابر ها و باران را که پیکر تو را بر چکاد کوه میرویاند.

میستایم ستیغ کوهی را که تو بر آن میرویی.” (یسنای۱۰- بند ۳)

امروزه زرتشتیان در مراسم دینی خود از گیاهان استفاده میکنند، بویژه شاخه «موردmurd». مورد هم گیاهی همیشه سبز است با برگ هایی شبیه انار و خوشبو که در مراسم دینی زرتشتیان جایگاه ویژه ای دارد.

گرامیداشت گل ها:

در سنگ نگاره های تخت جمشید و طاق بستان و شوش و … به نگاره ای بر میخوریم به نام گل نیلوفر آبی.

در بسیاری از حاشیه های سنگ برجسته ها میتوان این گل را دید. چیزی که ایرانیان باید بدان بیاندیشند این است که در بسیاری از نگاره های هخامنشی شاهنشاهان گل بدست دارند نه شمشیر!

در دست شاهنشاه غنچه ی گل نیلوفر است و برخی بزرگان که برای شادباش نوروز و مهرگان نزد شاه آمده اند گل نیلوفر آبی بدست دارند. برخی ۱۲ گلبرگ آن را نماد ۱۲ ماه سال میدانند و پیوند این گل با آب را نمادی از ایزد نگهبان آبها،آناهیتا. همچنین در بندهشن آمده که گل ویژه ی روز آبان نیلوفر آبی است.

دکتر حبیب الله بر این نظر است که :سرو نماد اهورامزدا،نخل نماد میترا و نیلوفر نماد آناهیتاست که در مکان های ویژه در تخت جمشید کنده شده و بازگو کننده اعتقاد و احترام مردم ان زمان بوده است.(تخت جمشید از نگاهی دیگر؛دکتر حبیب الله)

ایرانیان سی گل را ویژه ی سی روز ماه کرده بودند و برای هر روز نمادی از گل برگزیدند که ظرافت و زیبایی اندیشه ی ایرانی را میرساند.

هم چنین گذاشتن گل هایی چون: سنبل،نرگس و سبزه- زرتشتیان مورد،سرو و شمشاد هم میگذارند- بر سر خوان نوروزی نشان گر ارج داشتن گل وگیاه در فرهنگ و تاریخ این سرزمین بوده است.


منابع

___________________________________________________________

۱= (شعر منشور پارسوماش بند ۶از نسک : منم کوروش،شهریار روشنی ها- سید علی صالحی- زمستان ۸۲)

۲= (اوستای کنونی دربردارنده ی پنج بخش است:

-یَسنا:نوشتار های نیایشی ستایشی رسمی اوستاست که گاتهای اشوزرتشت در آن گنجانیده شده.

-ویسپرد:که ادامه یسنا ها بشمار میرود. در ستایش همه ردان و سروران جهانی و مینوی

-وَندیداد:ساده شده ی «وی.دیو.داته» شرایع و احکام دینی دوران ادیان آریایی پیش از اشوزرتشت

-یَشت ها:مربوط به پیش از زرتشت اما نگارش آن پس از دوران زرتشت صورت گرفته است.

-خرده اوستا:در بردارنده ی گزیده ای از متون نیایشی ستایشی اوستای ساسانی و نماز ها و دعا های روزانه.خرده اوستا تالیف موبد موبدان دوران شاپور دوم ساسانی،آذرپاد مهراسپندان است.)

۳= (در این بخش از سالنامه ی راستی(سالنامه زرتشتیان) یاری گرفتم.)

۴= (اوستای کهن- آبان یشت- کرده بیست و یکم)

۵= (خرده اوستا،برگردان از دین دبیره به کوشش استاد رشید شهمردان- آبزور/اردویسورنیایش- رویه ی :۱۴۰-۱۴۱-۱۴۲)

۶= بخشی از خرده اوستا

۷= نیایشگاه های پیروان آیین مهری

۸= آدریان/در مهر/درب مهر

یاری نامه:

کورش نامه، گزنفون

دیدی نو از دینی کهن، دکتر فرهنگ مهر

میترا پرستی، دیوید اولانسی

-از سرو راست قامت تا بته ی خمیده،حمیدرضا مشیر،ماهنامه ایرانا،شماره ۲۸

ایرانیان احترام ویژهای برای آخشیج یا چهار عنصر (آب، باد، خاک و آ


ایرانیان باستان آخشیج را آلوده نمیکردند،ایرانیان باستان از لیوانی که لب دیگری با آن تماس پیدا کرده بود، نمی‌آشامیدند

آن زمان که بیماری‌های واگیر گریبان مردمان زیادی را در گوشه و کنار جهان می‌گرفت، در ایران باستان هیچ بیماری واگیر شیوع نیافت

در ایران باستان، بر اساس شواهد موجود، هیچ بیماری واگیرداری شیوع نیافت.
در مطالعه ایران باستان، یکی از مواردی که همواره برای پژوهندگان شگفتی آفرین بوده، سطح بالای رعایت بهداشت در میان ایرانیان باستان است که ریشه در اعتقادات آنان داشته است. ایرانیان احترام ویژه‌ای برای آخشیج یا چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش) قائل بودند و معتقد بودند نباید این عناصر را آلوده کرد. به خصوص آب و آتش از چندان قداستی برخوردار بودند که آلودن آنها جزو بزرگترین گناهان شمرده می‌شد.
امروزه، با آگاهی از انتقال آلودگی‌ها و بیماری‌ها از طریق آب جاری اهمیت پاکیزه نگهداشتن آب را بهتر درک می‌کنیم.
هرودوت می‌نویسد: «ایرانیان در میان آب بول نمی‌کنند، در آب تف نمی‌اندازند، در آن دست نمی‌شویند و متحمل هم نمی‌شوند که دیگری آن را به کثافاتی آلوده کند، احترامات بسیاری برای آب منظور می‌دارند.» (کتاب اول، بند 138).
«استرابون»، جغرافی‌دان یونانی، ‌نیز می‌نویسد: «ایرانیان در آب جاری استحمام نمی‌کنند، در آن لاشه و مردار نمی‌اندازند، عموما آنچه ناپاک است در آن نمی‌ریزند.»
در زند اوستا نقل است که تیرداد، پادشاه ارمنستان، برادر بلاش اول اشکانی (51 _ 78 م) که از خاندان بسیار پارسای زرتشتی بود، می‌بایست در سال 66 میلادی به روم می‌رفت و تاج ارمنستان را از نرون، امپراتور روم، دریافت می‌کرد. او در مسیر خود، برای آن که مبادا آب دریا را بیالاید، از راه خشکی خود را به روم رسانید. بسیاری از دستورهای بهداشتی که ایرانیان خود را موظف به رعایت آنها می‌دانستند، ریشه پیش زرتشتی داشتند و زرتشت آنها را تقویت کرد. در اعتقادات ایرانیان و سپس زرتشتیان، نفسی که از سینه بیرون می‌آید، آلوده کننده است. به همین مناسبت موبدان زرتشتی به هنگام اجرای مراسم دینی جلو دهان خود را می‌پوشاندند.
در علم امروز، می‌دانیم که بسیاری از بیماری‌های واگیر‌دار از راه تنفس منتقل می‌شوند و پوشاندن دهان و بینی به خصوص در هنگام بیماری تا چه حد اهمیت دارد.
طبیعتا آب دهان نیز آلوده است و ایرانیان هیچگاه آب دهان بر زمین یا در آب نمی‌انداختند، آنان از لیوانی که لب دیگری با آن تماس پیدا کرده، نمی‌آشامیدند، از ظرف همگانی نمی‌خوردند. دستوراتی که هنوز در میان زرتشتیان رعایت می‌شود. ایرانیان سر غذا صحبت نمی‌کردند. این کار از نظر اعتقادی، به سبب احترام به خرداد، امشاسپند موکل بر آب، و امرداد، امشاسپند موکل بر گیاهان، بوده که خود یکی از موارد رعایت بهداشت است. عطسه و خمیازه و آه ناپسند است و حتی المقدور بایستی از آنها پرهیز کرد. آب بایستی زلال و صاف و پاک نگاه داشته شود. آنچه ناپاک و نجس است، از قبیل مدفوع یا پارچه آلوده با خون، یا از همه اینها ناپاک‌تر، مردار را نمی‌گذارند با سرچشمه طبیعی آب چون دریاچه و نهر و چاه آب تماس پیدا کند. ایرانیان برای شست و شو هیچگاه داخل آب فرو نمی‌رفتند بلکه آب به حد نیاز بر می‌داشتند. اگر جسمی خیلی آلوده بود، ابتدا آلودگی آن را با ماده دیگری بر طرف می‌کردند و سپس با آب شست و شو می‌دادند. معمولا این ماده واسط ادرار گاو بوده که حاوی آمونیاک و ضد عفونی کننده است. در فارسی میانه به آن گومز Gomez (فارسی امروز: کمیز) یا پادیاب Padyab می‌گفتند. به هنگام آلودگی شدید پس از ضد عفونی کردن جسم آلوده با گومز، آن را با خاک خشک نیز پاک می‌کردند و سپس با آب می‌شستند.
احکام پاک نگهداشتن آتش نزد ایرانیان کمتر از آب نبوده است. در ایران، هیچگاه جسد مرده را نمی‌سوزاندند و برای نابود کردن زباله نیز از سوزاندن استفاده نمی‌کردند تا آتش، این آفریده سودمند خداوند، و نیز هوا را آلوده نسازند. تنها چوب خشک و تمیز و مواد خوشبو و نذورات بی‌غش را به شعله‌های آتش پیشکش می‌کردند. حتی به هنگام پخت و پز، نهایت احتیاط را می‌کردند تا چیزی به آتش نیفتد. برای از میان بردن زباله‌ها از راه‌های دیگری غیر از سوزاندن استفاده می‌کردند که در نوع خود بسیار جالب بود. فضولات پاک و خشک را (مانند استخوان آفتاب خورده) در خاک دفن می‌کردند. اما برای زباله‌های دیگر، اتاق‌های کوچک و مجزایی می‌ساختند به نام لرد Lard.
همه طرف این اتاق بسته بود و تنها روزنه آن به خارج، منفذی مانند لوله بخاری بود که در سقف مسطح آن تعبیه می‌شد و پلکانی به آن می‌رسید. زباله آلوده را از این منفذ به درون اتاق می‌انداختند و وقتی اتاق به اندازه کافی پر می‌شد، اسید روی آن می‌ریختند تا زباله از میان برود. ظاهرا این رسم در میان زرتشتیان اطراف یزد تا حدودی باقی مانده است.
یکی دیگر از موارد بهداشتی که در ایران آن زمان به درستی رعایت می‌شد، مبارزه با حشرات زیانبار و آلوده کننده تحت عنوان کلی «خرفستران» بود. کاری که امروزه با مواد شیمیایی حشره کش انجام می‌دهیم، در آن زمان با ابزاری به نام «خرفسترگان» یا «خرفسترکش» انجام می‌شد که در پهلوی، به آن «مارغن» یا «مارکش» می‌گفتند و عبارت از چوبی بود که به دسته آن تسمه‌ای چرمی متصل بود. کشتن خرفستران همچون سایر موارد بهداشتی چنان پشتوانه اعتقادی یافته بود که از ثواب‌های بزرگ به شمار می‌آمد. این رسم تا اواسط سده نوزدهم میلادی هم در میان زرتشتیان کرمان رایج بود و روزهای خاصی به صحراهای اطراف شهر می‌رفتند و حشرات و جانوران نامطبوعی چون مار و سوسمار را می‌کشتند. از آنجا که سپندارمد، امشاسپند موکل بر زمین است و اوست که محصولات کشاورزی در معرض گزند خرفستران را محافظت می‌کند، این مراسم در روز جشن سپندارمد (ششم اسفند) برگزار می‌شد.
در اعتقادات ایرانی، همان گونه که جسد و مردار نجس و آلوده است، هر آنچه از بدن جدا شود نیز حکم مردار را پیدا می‌کند و آلوده است. از این رو، کوتاه کردن مو و ناخن با تشریفات بهداشتی خاصی همراه بوده است. ناخن یا موی چیده شده را که ماده مرده یا «هخر» نامیده می‌شد، در پارچه‌ای می‌پیچیدند و در حالی که آستین‌ها را بالا زده و بسته را دور از بدن خویش نگهداشته بودند، آن را به لرد (اتاق زباله) یا زمینی بایر می‌بردند و در حالی که «سروش باژ» (یکی از دعاهای زرتشتی) می‌خواندند، سه شیار روی زمین می‌کشیدند و بسته را روی زمین می‌گذاشتند و اندکی خاک روی آن می‌ریختند.
رعایت همه این موارد، در حفظ بهداشت عمومی موثر است. طبعا چنین مردمی برای بهداشت شخصی نیز اهمیت خاصی قائل بودند. هر ایرای مومنی باید جسمی پاک و طاهر داشته باشد. زرتشتیان پیش از هر نماز از نمازهای پنج گانه روزانه، باید دست و صورت و پای خویش را می‌شستند و در اصطلاح امروزی، وضو می‌گرفتند. همانند دین امروزی ما، غسل‌های متعددی هم داشته‌اند که به آن، «اوریخت» می‌گفتند، به معنی «آبریزی».
پاکیزگی ایرانیان شامل خانه و مسکن آنان نیز می‌شد. خانه‌ها همیشه آب و جارو شده بود و پیش از هر جشن یا روز مقدس خانوادگی، خانه تکانی می‌کردند.
این اندازه اهمیتی که برای پاکیزگی قائل بودند، ناشی از اندیشه‌ای اعتقادی است که گیتی را صحنه نبرد بی‌امان میان نیکی و بدی می‌داند. بدی همواره نیکی را تهدید می‌کند و هر مومنی باید با انجام دادن اعمال خوب و رعایت بهداشت و پاکیزگی که خود بخشی از نیکی است، به یاری آنچه پاک و نیک است برود و از پاکیزگی به عنوان اسلحه در برابر هجوم بدی و شقاوت به دنیای مادی سود ببرد. پاکیزگی از اخلاق و اخلاق از پاکیزگی جدا نیست.
هر گونه آلودن آفرینش‌های بی‌جان با پلیدی، قدغن و حرام است. در قوانین طهارت، پاک نگهداشتن فلز نیز به عنوان عنصری که از آسمان است، اهمیت دارد و فلزات گرانبها را نباید به دست بدکاران داد. با این اندیشه و اعتقاد، ایرانیان به هنگام صدقه دادن دقت می‌کردند تا صدقه را به مستحق آن برسانند.
منابع:
بویس، مری، تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، جلد 1ول، تهران: توس، 1374.
بویس، مری، «دیانت زرتشتی در دوران متاخر»، در دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1348.
پور داود، ابراهیم، یشت‌ها، جلد اول، تهران: طهوری، 1347.



برگرفته از http://www.sarzaminparsian.net

آب در فرهنگ ایرانی

 آب یکی از این چهار آخشیج و عنصری اهوراآفریده و مایه روشنایی است در بیان ارزشمندی آب در فرهنگ زرتشتی، همین بس که بدانیم برگزاری دومین چهره‌ی گهنبار(میدیوشهم‌گاه) در گاهنمای دینی زرتشتیان به‌شوند آفرینش آب است

 این باور که زندگی سرشته از آب است و آب خود سرشته از نور و مایه روشنی است، سبب شده تا بیشتر نیایش‌ها و آیین‌ها با آب روان در پیوند باشد.

برای ایستادن به نماز دست ورو را در آب ساکن باید شست چون حتی اینکار در آبجاری آن را آلوده می کند.